احمد بخارایی، جامعهشناس درباره بحران سالمندی در آیندهای نزدیک گفت: «جمعیت 30 میلیونی سالمندان ایران در سال 1430 شوخی نیست. سالمندان از ابعاد مختلف رها شدهاند. بهویژه از نگاه اخلاقگرا با یک اقدام ضدانسانی مواجه خواهیم بود. دیگر نه خانواده آنچنانی خواهیم داشت و نه دولت برنامه و حمایتی دارد. اوضاع اسفباری خواهد بود.»
اقتصادسنج؛ احمد بخارایی، جامعهشناس درباره بحران سالمندی در آیندهای نزدیک گفت: «جمعیت 30 میلیونی سالمندان ایران در سال 1430 شوخی نیست. سالمندان از ابعاد مختلف رها شدهاند. بهویژه از نگاه اخلاقگرا با یک اقدام ضدانسانی مواجه خواهیم بود. دیگر نه خانواده آنچنانی خواهیم داشت و نه دولت برنامه و حمایتی دارد. اوضاع اسفباری خواهد بود.»
تاکنون بارها صحبت از بحران سالمندی در آیندهای نزدیک شده است. بحرانی که نهتنها سالمندان بلکه خانوادههای آنها، دولت و جامعه هم با آن مواجه میشوند.
بررسی مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد ایران تا سال 1445 در دسته جوامع فوق سالخورده قرار خواهد گرفت. ضمن آنکه پیشبینی شده کشور تا هشت سال دیگر با بیش از یک میلیون تجرد قطعی روبهروست. آماری که نشان از کلاف سردرگم سالمندی در ایران میدهد.
از یک سو مسائل اقتصادی از جمله بیمه سالمندان مطرح است و از سوی دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی. در نشستی که به مناسبت روز جهانی سالمندی در موسسه رحمان برگزار شد، جامعهشناسان به بررسی ابعاد مختلفی این موضوع پرداختند.
30 میلیون سالمند تا سال 1430
احمد بخارایی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست گفت: «بنا بر آخرین سرشماری که مربوط به سال 95 است، سال 99 در پژوهشی وضعیت سالمندی در ایران را بررسی کردم. سال 95 جمعیت ایران حدود 80 میلیون نفر و نرخ رشد جمعیت 1.25 درصد بود. بر این اساس جمعیت بالای 60 سال حدود 7 میلیون و 400 هزار نفر و بالای 65 سال حدود 4 میلیون و 900 هزار نفر بود. بر اساس این آمار جمعیت سالمندان در سالهای 1400 تا 1430 را پیشبینی کردم.»
بخارایی ادامه داد: «بنا را بر این گذاشتم که نرخ رشد جمعیت کاهش اندکی داشته باشد. یعنی خوشبینانه بررسی کردم. بنا بر این بررسی، سال 1400 جمعیت ایران حدود 84 میلیون نفر و 10 میلیون نفر جمعیت بالای 60 سال و هفت میلیون جمعیت بالای 65 سال محاسبه شد. یعنی به ترتیب 12 درصد و 10 درصد از جمعیت ایران را باید جمعیت بالای 60 سال و 65 سال تشکیل میدادند.»
این جامعهشناس در ادامه توضیح داد: «سال 1410 بر اساس اینکه جمعیت ایران 91.5 میلیون نفر باشد، جمعیت بالای 60 سال حدود 17 میلیون نفر و جمعیت بالای 65 سال 12 میلیون نفر پیشبینی شد.»
او گفت: «سال 1420 بر اساس 95 میلیون نفر جمعیت، حدود 21 میلیون نفر جمعیت بالای 60 سال و حدود 15 میلیون نفر جمعیت بالای 65 سال پیشبینی شد. این آمارها با محاسبه نرخ احتمالی مرگ و میر بررسی شد. سال 1430 حدود 40 میلیون جمعیت بالای 60 سال و 30 میلیون بالای 65 سال پیشبینی شد.»
مرکز پژوهشهای مجلس نیز تیرماه سال جاری در گزارشی به بررسی وضعیت سالمندی در ایران پرداخت. در این گزارش آمده که پیشبینی میشود دهه 1435 تا 1445 حدود 35 میلیون سالمند در ایران خواهیم داشت.
بحران سالمندی و صندوق بازنشستگی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه سالمندان رها شدهاند، گفت: «آمار سالمندان در حالیست که در حال حاضر حدود 20 درصد از سالمندان تحت پوشش صندوقهای بازنشستگی هستند. در اعتراضات خود هم شعار میدهند که «درآمدها ریالی، هزینهها دلاری». 80 درصد دیگر سالمندان هم رها شدهاند.»
او ادامه داد: «موضوع سالمندی متولی فعالی ندارد. شورای ملی سالمندی که اخیرا تشکیل شد هم عملا کارآیی ندارد. در حرف و شعار به موضوع سالمندی پرداخته شد، اما در عمل اقدامی صورت نگرفت.»
شوخی نیست
احمد بخارایی در ادامه نشست و بررسی بحران سالمندی در ایران گفت: «جمعیت 30 میلیونی سالمندان در سال 1430 شوخی نیست. در فضایی که خانوادهها با سه دگرگونی مواجه هستند؛ یعنی دگرگونی در عملکرد، ساختار و ارزش. ضمن اینکه این دگرگونیها تا سال 1430 بیشتر هم خواهد شد.»
او ادامه داد: «دگرگونی عملکردی اینگونه است که نقش نظارتی والدین کاهش پیدا کرده است، زنان به دنبال امنیت اقتصادی هستند و… . در دگوگونی ساختاری، خانوادهها از نوع گسترده تبدیل به خانوادههای هستهای شدند. در دگرگونی ارزشی هم برای مثال هر چقدر جلوتر آمدیم، الگوپذیری کمتر شد.»
اوضاع اسفبار خواهد بود
این جامعهشناس گفت: «همه اینها تنها بودن یک سالمند را در آیندهای نزدیک نشان میدهد. سالمندان از ابعاد مختلف رها شدهاند. بهویژه از نگاه اخلاقگرا با یک اقدام ضدانسانی مواجه خواهیم بود. دیگر نه خانواده آنچنانی خواهیم داشت و نه دولت، برنامه و حمایتی دارد. اوضاع اسفباری خواهد بود. مثل همیشه این هشدارها را خواهیم داد، شنیده نمیشود و اتفاق خواهد افتاد.»
بخارایی گفت: «بالاخره آقایان که به طور مداوم از انسانگرایی میگویند و شعارهای بزرگ میدهند با 30 میلیون سالمند میخواهند چه کنند؟»
سیاستگذاری در بحث سالمندی
در بخش دیگری از این نشست به انواع مواجهه با موضوع سالمندی پرداخته شد. بخارایی گفت: «ما در سیاستگذاری برای سالمندان با چهار دوگانه مواجه هستیم و سیاستگذاران به یکی از این موارد متمایل هستند. دوگانه دولتی-خصوصی که برای مثال در سوئد تمایل به خصوصی شدن است. در کشور ما به دلیل نظارت بر ریز و درشت جامعه، درباره سالمندی جز این هم نمیتواند مواجههای داشته باشد، یعنی دولتی است.»
این جامعهشناس گفت: «دوگانه بعدی اقتصادی-فرهنگی است. مباحثی مانند هزینهها و خدمات زندگی آنها میشود. فرهنگی هم مانند پاسخدهی به نیازهای روانی و… میشود. یا اینکه سالمند در خانه باشد یا در خانه سالمندان.»
او ادامه داد: «دوگانه دیگر انفعال یا مداخله سالمند است. یعنی خودشان یک اجتماع را ساماندهی کنند و مدیریت کنند یا اینکه ما برای امور آنها تصمیمگیری کنیم. دوگانه آخر هم اجتماعگرایی-فردمحوری است. عطف به این دوگانه، دولتی بودن، اقتصادی و انفعال به سمت فردمحوری میرود. فرد سالمند به عنوان یک ابژه نهایتا در سیاستگذاری دولتی بتواند مورد توجه قرار بگیرد.»
بخارایی گفت: «در کشورهایی که در بحث سالمندی موفق عمل کردهاند و به چشم انسان به سالمندان نگاه میکنند، یک سوی این دوگانهها قرار میگیرند. در این کشورها اجتماعگرایی، مداخله سالمند و خصوصیشدن مطرح است. زمانی که صحبت از خصوصی شدن میشود، نقش NGO هم پررنگ میشود.»