تعداد افراد درگیر با فقر و همچنین رقم خط فقر در ایران، از جمله موضوعاتی است که آمارهای مختلفی در مورد آن مطرح میشود و ارقام منتشر شده با شفافیت همراه نیست. اما مفاهیم فقر، فقر نسبی و خط فقر از نظر کارشناسان چه معنایی دارند و چه کسانی فقیر محسوب میشوند؟
اقتصادسنج| تعداد افراد درگیر با فقر و همچنین رقم خط فقر در ایران، از جمله موضوعاتی است که آمارهای مختلفی در مورد آن مطرح میشود و ارقام منتشر شده با شفافیت همراه نیست. اما مفاهیم فقر، فقر نسبی و خط فقر از نظر کارشناسان چه معنایی دارند و چه کسانی فقیر محسوب میشوند؟
واژه فقر برای بعضی نیازی به تعریف ندارد. همان واقعیتی است که آن را در هر لحظه از زندگی، با گوشت و پوست خود احساس میکنند. اما جامعهشناسان و اقتصاددانان برای فهم و تحلیل بهتر هر مساله و ارائه راهکار برای آن، ابتدا باید مساله را تعریف کنند.
نخستین تلاشها برای ارائه تعریفی دقیق و نظاممند از مساله فقر در قرن 19 و در انگلستان، انجام شد و همچنان ادامه دارد. این واژه به طور خلاصه به وضعیتی گفته میشود که فرد منابع مادی کافی را برای رفع نیازهای خود در اختیار نداشته باشد.
اتاق ایران در سی و هفتمین شماره بروشور «اقتصاد به زبان ساده» و به نقل از بانک جهانی فقر را اینگونه تعریف کرده است؛ «فقر، محرومیت از رفاه است». همچنین بر اساس تعریف این نهاد، فقر به معنای محرومیت افراد از دستیابی به غذا، لباس، سرپناه، سلامتی و درمان، سواد و مدرسه است. بانک جهانی همچنین تاکید میکند که فقرا در برابر انواع خطرات، بیعدالتیها و سوءاستفاده جامعه ونهادهای سیاسی و اجتماعی آسیبپذیر هستند و صدای آنها شنیده نمیشود.
در این بروشور همچنین به نقل از سازمان ملل متحد، اشکال مختلف فقر این چنین برشمرده شده است:
1. کمبود درآمد برای معیشت پایدار،
2. گرسنگی و سوءتغذیه،
3. بیماری و مرگومیر ناشی از آن،
4. بیخانمانی،
5. ناامنی، محرومیت و تبعیض اجتماعی،
6. عدم توانایی برای مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و مدنی
افراد مطلقا فقیر، اشخاص نسبتا فقیر
در این میان، از دهه 70 میلادی به این سو، تقسیمبندی جدیدی از فقر ارائه شده است. بر اساس پژوهشهای ارائه شده در این زمینه، فقر به دو نوع مطلق و نسبی، تقسیم میشود.
بر مبنای تعریف ویکیپدیا، «فقر مطلق»، به شرایطی گفته میشود که فرد حتی نمیتواند نیازهای اولیه خود را را به راحتی تامین کند. یعنی مواردی مانند غذا، آب پاکیزه، لباس، بهداشت، آموزش و سرپناه.
اما «فقر نسبی»، به مقایسه شرایط زندگی فرد با سطح متوسط جامعه، مربوط میشود. به این معنا که فرد نمیتواند حداقل سطح استاندارد یا همان زندگی معمولی را در مقایسه با دیگران و در همان زمان و مکان، برای خود بسازد. به همین دلیل، تعریف فقر نسبی از کشوری به کشور دیگر یا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است.
همچنین بر اساس گزارش اتاق ایران، پیتر تاونسند (Peter Townsend) از جامعهشناسان به نام و استاد سیاستهای اجتماعی بینالمللی در مدرسه اقتصاد لندن معتقد است، زمانی شرایط فرد در دسته فقر نسبی قرار میگیرد که منابع لازم یا مطلوب را برای تهیه انواع غذاها، مشارکت در فعالیتها و برخورداری از امکانات و شرایط معمول در جامعه، نداشته باشد. این موضوع به معنای کنار گذاشته شدن او از زندگی اجتماعی، رسوم و فعالیتها است.
در واقع بر اساس این تعریف مردمی به صورت نسبی فقیر محسوب میشوند که درآمد آنها حتی اگر برای بقا کافی باشد، از درآمد موردنظر اجتماع بسیار پایینتر است.
از نظر آمارتیا سن (نوبلی است اقتصاد در سال 1998)، استفاده از مفهوم فقر مطلق برای کشورهای درحالتوسعه که همچنان گرفتار گرسنگی هستند و بهکارگیری مفهوم فقر نسبی برای کشورهای توسعهیافته که فقر مطلق را پشت سر گذاشتهاند، مناسب است. (اقتصاد به زبان ساده).
شکل جدید فقر در ایران؛ فروش زمان
در این میان چندی پیش، وحید محمودی، اقتصاددان در سرمقالهای که برای روزنامه دنیای اقتصاد نوشت به رونمایی از شکل جدید فقر در ایران پرداخت. او در این سرمقاله تاکید کرده بود که مردم تنها دچار فقر غذایی و معیشتی نیستند؛ بلکه افزایش تورم نوع جدیدی از فقر را در جامعه ایجاد کرده که نامش «فقر زمانی» است.
او در این مورد توضیح داده بود که با توجه به طولانی شدن روند تورم در کشور در طول سالیان متمادی، سرپرست خانوار برای جبران تورمی که خطای دولتهاست، شروع به زمانفروشی کرده و عملا به جای استاندارد ۸ساعت در روز ۱۲ساعت و حتی تا ۲۰ساعت در روز زمان خود را به کار اختصاص میدهد؛ بنابراین عملا زمان فراغت و خواب خود را به پای تورم قربانی میکند که باعث محرومیت ایشان در جنبههای متعدد شده است و با پایه تحلیلی درآمد قابل دیدن و سنجش نیست.
خط فقر نسبی، مطلق و خشن
یکی دیگر از مفاهیم مرتبط با این موضوعات، مساله خطر فقر است که به سه نوع تقسیم میشود.
آنگونه که ایبِنا گزارش داده است، خط فقر نسبی، به صورت درصد معینی از متوسط درآمد جامعه ارائه میشود و «افرادی که درآمد آنها پایینتر از این آستانه قرار میگیرد، فقیر محسوب میشوند. افرادی که زیر این خط فقر قرار میگیرند فقیر مطلق نیستند؛ بلکه در مقایسه با دیگران فقیر محسوب میشوند.».
اما خط فقر یا آستانه فقر مطلق، به حداقل درآمدی گفته میشود که «برای تامین حداقل نیازهای زندگی در یک جامعه لازم است و عدم تامین آن موجب میشود فرد مورد بررسی به عنوان فقیر در نظر گرفته شود.»
همچنین در کنار این دو مورد، مفهوم دیگری نیز وجود دارد به نام «خط فقر خشن یا گرسنگی» که «پایینترین ردههای درآمدی یک جامعه را شامل میشود؛ این نوع فقر هنگامی کاربرد دارد که معیارهای خط فقر نسبی و حتی فقر مطلق پاسخگو نباشد.»
چند میلیون فقیر مطلق در ایران زندگی میکنند؟
در ایران، سالهاست ارقام مختلفی در مورد خط فقر مطلق و تعداد خانوارهای دیگر با آن ارائه میشود. محمودی، اقتصاددان در همان سرمقاله مورد اشاره در این مورد نوشته بود: «در تمام مطالعاتی که توسط محققان دانشگاهی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سالهای اخیر انجام شده است کمتر از سه دهک جمعیتی دچار فقر مطلق نیستند. مطالعات از ۳۰ تا ۵۰درصد جمعیت کشور را درگیر فقر مطلق میدانند.»
او همچنین سال گذشته در گفتگو با تجارتنیوز نیز در مورد خط فقر مطلق در ایران گفت: «خط فقر مطلق برای یک خانوار دو نفره ساکن شهر تهران، 32 میلیون تومان است و برای خانوار روستایی در استان تهران نیز 15 میلیون و 700 هزار تومان تخمین زده میشود. با این حساب نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق هستند.»
در چنین شرایطی شخصیتها، مقامات و نهادها ارقام مختلفی را برای خط فقر در ایران ارائه میکنند که گاه با اعداد اعلامی از سوی کارشناسان و حتی تجربه زیسته برخی اقشار جامعه فاصله زیادی دارد. برای مثال سال گذشته، وزارت کار در گزارشی رسمی ادعا کرد خط فقر برای سال ۱۴۰۱ بر اساس برآوردها به طور متوسط در کل کشور به طور سرانه ۲.۸۵ میلیون تومان بوده است. این گزارش همچنین تعداد فقرا را 26میلیون نفر اعلام کرده بود.
در عین حال در همین گزارش آمده بود که در سال 1400 خط فقر، رشد 50درصدی را تجربه کرد و شکاف فقر نیز در آن سال افزایش یافت.
در شرایطی که آمارهای مختلفی در این زمینه منتشر میشود، بسیاری از کارشناسان اقتصادی خواهان اعلام شفاف و دقیق خط فقر در کشور هستند.
تجارت نیوز/