در این مطلب قصد داریم به قیاس توان هوایی، زمینی و دریایی حماس و اسرائیل بپردازیم و همچنین به نقاط قوت و ضعف هرکدام اشاره کنیم.
اقتصادسنج؛ شاید اگر چند سال پیش از مقایسه توان حماس و اسرائیل سخن به میان می آمد، طنزآمیز بود؛ جایی که در برابر توپ، تانک و جنگنده و موشک، فقط سنگ قرار داشت و فلسطینی ها ناچار بودند از سنگ برای دفاع از خود استفاده کنند. اما اکنون ماجرا متفاوت شده است و گروه های فلسطینی به سطحی از توان رسیده اند که شاید همسطح تجهیزات اسرائیل نیست، اما می توانند آسیب های بزرگی به مانند آنچه در طوفان الاقصی دیدیم به دشمن صهیونیستی وارد کنند.
در همین راستا، این روزها که اسرائیل در حال جنایت علیه مردم غزه است و شاهد جنگ بین اسرائیل و حماس هستیم، هرکدام حملاتی به صورت هوایی، زمینی و دریایی به یکدیگر داشته و توان خود را در ۲ عرصه پدافندی و آفندی نشان داده اند.
در این مطلب قصد داریم به قیاس توان هوایی، زمینی و دریایی حماس و اسرائیل بپردازیم و همچنین به نقاط قوت و ضعف هرکدام اشاره کنیم.
نقاط قدرت و ضعف ارتش اسراییل و حماس:
برای درک آنچه که در فلسطین و در نبرد غزه میگذرد، باید عملکرد حماس را در ۲ عرصهی پدافندی و آفندی بررسی کنیم.
۱- عرصهی پدافندی:
در عرصهی پدافندی، حماس باید در ۳ محیط با ارتش رژیم اسراییل مقابله کند:
۱. هوایی:
در بستر هوایی بدون کوچکترین تردیدی برتری مطلق با نیروی هوایی اسراییل است و حماس هیچ توانی پدافندی قابل توجهی ندارد. البته در جریان نبرد غزه تصاویری منتشر شد از استفادهی نیروهای مقاومت از موشکهای ضدهوایی دوشپرتاب یا سکوهای پدافندی موشکی که علیه هلیکوپترهای آپاچی و جنگندههای نیروی هوایی اسراییل استفاده شدند. اما هیچ موفقیت محسوسی در پی نداشت.
۲. دریایی:
در بستر دریایی نیز برتری بلامنازع با ارتش اسراییل است و حماس حتی همان توان ناچیز پدافندی در بستر هوایی را در بستر دریایی ندارد.
۳. زمینی:
برخلاف بستر هوایی و دریایی، در بستر زمینی حماس توان پدافندی قابل توجهی دارد و با استفاده از تاکتیکهای رزم نامتقارن، توانسته ضربات قابل توجهی به نیروی زمینی ارتش اسراییل که در شمال نوار غزه فعال است، وارد کند.
توان پدافندی حماس حتی بر روی عملیات زمینی اسراییل نیز تاثیر گذاشته است.
این موضوع سبب شده ارتش رژیم که به استفاده از تاکتیکهای تهاجم سریعِ اقتباس شده از مدل عملیاتی ناتو، عادت دارد، با سرعتی پایینتر در غزه پیشروی کند. نگرانی از توان پدافندی حماس سبب چنین تغییر تاکتیکی شده است. البته باید توجه کرد که نیروی زمینی اسراییل هنوز به شکل گسترده به محیطی که حماس حرفهای زیادی برای گفتن دارد وارد نشده و ارتش رژیم هنوز به شکل چشمگیر وارد مناطق شهری نشده است. البته نیروی زمینی اسراییل در مناطقی از شمال بیتحانون و جنوب جبالیا وارد شده است که با ضرباتی به واحدهای زرهی و تلفات نیروی پیاده روبهرو شده است.
۲- آفندی:
در عرصهی آفندی باید چهار بستر هوایی، دریایی، زمینی و راکتی را بررسی کنیم:
۱- هوایی:
در عملیات ۷ اکتبر، ۱۵ مهر، استفادهی حماس از پاراگلایدر برای نفوذ به عمق اراضی تحت اشغال رژیم اسراییل، شاید به نوعی نشان از توان هوایی حماس دارد. اما در ۷ اکتبر نیروهای پاراگلایدری حماس نقش نیروی پیشرویِ سبک را ایفا کردند و بار اصلی عملیات بر دوش واحدهای زمینی حماس بود. پس نمیتوان برای حماس توان هوایی قائل بود.
۲- دریایی:
در عرصهی دریایی حماس از واحدهای دریای خود، سوار بر قایق یا واحدهای قواص برای نفوذ به شهرکهای ساحلی، مانند منطقهی Zikim در ۳ کیلومتری شمال نوار غزه، استفاده کرد. اما این حملات با ورود نیروی دریایی اسراییل به شدت سرکوب شد و صرفا تا چند روز بعد از آغاز عملیات طوفانالاقصی ادامه داشت و هماکنون تقریبا اثری از واحدهای دریایی حماس وجود ندارد.
۳- راکتی:
در عرصهی راکتی اما حماس توان تهاجمی خوبی از خود نشان داده است. خوب نه از نظر اصابت، بلکه از نظر توان ادامهی حمله بعد از ۱ ماه و نگه داشتن فشار عملیاتی بر سیستمهای پدافندی، فشار نظامی بر ارتش، فشار روانی بر جامعهی صهیونیستها و البته دولت اسراییل.
از نظر نظامی به جز چند هدف قابل توجه مانند ۲ نیروگاه برق که در روز شروع عملیات طوفان الاقصی مورد اصابت قرار گرفتند، تقریبا هیچ هدف باارزش و قابل توجهی توسط راکتهای حماس منهدم نشد.
البته حماس هنوز از راکتهای عیاش-۲۵۰ به صورت گسترده استفاده نکرده است و ما نمیدانیم دقت و میزان تخریب این نوع از راکتها چقدر است و یا چقدر میتوانند موثر باشند.
۴- زمینی:
اما نقطهی اوج قدرت حماس، توان تهاجمی زمینی آن است که به شکلی خوبی در ۷ اکتبر به نمایش گذاشته شد. سرعت بالا و هماهنگی بین واحدهای مختلف عملکننده، نکاتی است که نشان از توانایی زمینی حماس دارد. البته به نظر میرسد حماس در زمینهی لجستیکی مشکلاتی دارد و نتوانست مناطق آزاد شده را حفظ کند.
باید بدانیم نفوذ زمینی با تصرف زمینی تفاوت دارد. برای تصرف زمینی، واحدهای مهاجم به توان لجستیکی و نیروی انسانی قابل توجهی نیاز دارند تا بتواند ضمن پیشروی، مناطق آزادشده را امن و حفظ کرده و همزمان از واحدهای پیشرو پشتیبانی کنند؛ مواردی که در نفوذ به آن نیاز نیست.
به گزارش منابع صهیونیست، در نفوذ زمینی حماس، حدود ۳۰۰۰ نفر شرکت داشتند، ۱۰۰۰ نفر به شهادت رسیدند، ۲۰۰ نفر اسیر شده و ۱۸۰۰ نفر به نوار غزه بازگشتهاند. بازگشت این تعداد از نیروهای مهاجم میتواند نشان از کمبود سوخت وسایل نقلیه، مهمات و اسلحه داشته باشد. موضوعاتی که به لجستیک مرتبط است. البته با اطمینان نمیتوان از ضعف لجستیکی گستردهی نیروی زمینی حماس صحبت کرد ولی شاید بتوان گفت حماس میدانست که نمیتواند در عمق ۳۰ کیلومتری اراضی اشغالی، از نیروهای خود پشتیبانی کند. به همین دلیل احتمالا فرمان عقبنشینی را صادر کرد.
با توجه به تمام مطالب فوق و نکات مطرح شده در مورد نقاط ضعف و قوت حماس در عرصهی پدافندی و آفندی، در بسترهای زمینی، هوایی، دریایی و راکتی، میتوان گفت نقطهی قوت حماس عملیات زمینی است. عملیاتی که در بستر آن میتواند ضربات قابل توجهتری را به ارتش اسراییل وارد کند. در واقع زمین تنها جایی است که نیروهای مقاومت به نظامیان ارتش اسراییل دسترسی دارند. زمین تنها جایی است که حماس ابزار نسبتا مناسب برای حمله را در اختیار دارد؛ بخصوص اگر این زمین داخل نوار غزه باشد. جایی که حماس مشکل لجستیکی و پشتیبانی از نیروهای خود را ندارد. جایی که حماس به خوبی با تمام ابعاد آن آشنا است و با استفاده از تونلها، میتواند از طریق عنصر غافلگیری، ضربات خود را دردناکتر کند.
با توجه به این مطالب، شاید بتوان گفت ورود زمینی ارتش اسراییل به غزه، حداقل از منظر نظامی، مزایای قابل توجهی برای حماس دارد.
ورود زمینی یعنی کشاندن جنگ به عرصه و محیطی که حماس تواناییهای قابل توجهی در آن دارد و به ارتش اسراییل دسترسی پیدا میکند. بخصوص در محیط شهری.
لازم است یادآوری کنم منظری را که احتمالا حماس براساس آن به این وضعیت مینگرد. احتمالا حماس به ضعفهای راهبردی اسراییل توجه دارد. اسراییل به جنگهای طولانی مدتِ پرتلفات حساسیت عمیقی دارد. در دنیا هیچ چیز نمیتواند به اندازهی نبرد شهری، از یک ارتش تلفات و زمان بگیرد. این واقعیت را ارتش آلمان نازی در لنینگراد، ارتش امریکا در موصل و فلوجه و ارتش روسیه در چچن به دردناکترین روش ممکن درک کردهاند.
در پایان باید گفت بدترین سناریو برای حماس احتمالا عدم ورود زمینی ارتش اسراییل به نوار غزه بود؛ زیرا بستر لازم برای گرفتن تلفات از ارتش اسراییل، وارد آوردن ضربه به دولت رژیم و کنترل زمان را از حماس میگرفت. اما با حملهی زمینی به نوار غزه، حماس به فرصتی بیمانند برای ضربه به اسراییل دستیافته که در آن زمان و تلفات حرف اول را میزند.
باید دید آیا اسراییل جنگ را کوتاه و کمهزینه میکند یا حماس جنگ را طولانی و خونبار!!!/ punisher346