مصطفی نجفی تحلیلگر و کارشناس روابط بینالملل نوشت؛ درخواست اخیر ترامپ از ایران برای «بهرسمیتشناختن اسرائیل» را میتوان در چارچوب مرحله چهارم پروژه مهار ایران تفسیر کرد؛ فاز نهایی که پس از حمله به ارکان منطقهای، موشکی و هستهای، اکنون بُعد هویتی و ایدئولوژیک سیاست خارجی ایران را هدف گرفته است.
اقتصادسنج| مصطفی نجفی تحلیلگر و کارشناس روابط بینالملل نوشت؛ درخواست اخیر ترامپ از ایران برای «بهرسمیتشناختن اسرائیل» را میتوان در چارچوب مرحله چهارم پروژه مهار ایران تفسیر کرد؛ فاز نهایی که پس از حمله به ارکان منطقهای، موشکی و هستهای، اکنون بُعد هویتی و ایدئولوژیک سیاست خارجی ایران را هدف گرفته است.
در واقع، واشنگتن و تلآویو از مرحلهی تلاش برای تضعیف بازوهای منطقهای ایران در غزه، لبنان، سوریه و یمن و نیز ایجاد پدافند مشترک منطقهای برای خنثیسازی مزیت موشکی و پهپاد و در ادامه حمله به تاسیسات هستهای، به مرحلهای رسیدهاند که میکوشند اساس گفتمان مقاومت و نفی صهیونیسم را در سطح نمادین در هم بشکنند.
در این چارچوب، سخنان ترامپ در سفر به اسرائیل و نشست شرمالشیخ، نه یک دعوت ساده به صلح، بلکه نوعی «صلح مشروط به تسلیم هویتی» است؛ همان الگوی فشار نرم که با لحن آرام آغاز میشود و به تدریج ابعاد ساختاری مییابد. هدف اصلی، مشروعیتزدایی از ایران در سطح منطقهای و داخلی است؛ زیرا شناسایی اسرائیل از منظر تهران به معنای عدول از یکی از ارکان هویتی و تاریخی نظام است.
بنابراین، این مرحله بیش از آنکه در پی توافق واقعی باشد، ابزاری برای تکمیل حلقه مهار و افزایش هزینههای سیاسی ایران است.
بنابراین، ترامپ، برخلاف ظاهر دیپلماتیک سخنانش، همان مسیر پیش از جنگ ۱۲ روزه را طی میکند.
برای ایران، معنای این تحولات باید روشن باشد. پروژه مهار وارد مرحله خطرناکی شده و محور آن دیگر برنامه هستهای، موشکی و یا منطقهای نیست؛ بلکه کل ظرفیت های ایران از حمله ظرفیت های هویتی را شامل میشود.
به ویژه اینکه ترامپ، مسئولیت «پروژه صلح» با ایران را به داماد خود جرد کوشنر سپرده که به عقیده من پشت پرده بسیاری از تحولات علیه ایران در ۱ سال اخیر بوده است. او که در طرفداری از اسرائیل و نفرت از ایران حد و مرزی ندارد، پیش از جنگ ۱۲ روزه صراحتا گفته بود پس از تضعیف حزبالله فرصت برای حمله به ایران فراهم شده است. اکنون نیز به صورت علنی مرحله نهایی مهار ایران را برعهده گرفته است.