مصطفی نجفی تحلیلگر و کارشناس روابط بینالملل نوشت؛ تحول همزمان، صحنه سیاسی و امنیتی لبنان را وارد مرحلهای تازه و حساسی کرده است: نخست، اعلام آمادگی اسرائیل برای حمایت از دولت لبنان در طرح خلع سلاح حزبالله و دوم، فراخوان مشترک حزبالله و جنبش أمل برای برگزاری تجمع اعتراضی گسترده در میدان ریاضالصلح بیروت.
اقتصادسنج| مصطفی نجفی تحلیلگر و کارشناس روابط بینالملل نوشت؛ تحول همزمان، صحنه سیاسی و امنیتی لبنان را وارد مرحلهای تازه و حساسی کرده است: نخست، اعلام آمادگی اسرائیل برای حمایت از دولت لبنان در طرح خلع سلاح حزبالله و دوم، فراخوان مشترک حزبالله و جنبش أمل برای برگزاری تجمع اعتراضی گسترده در میدان ریاضالصلح بیروت.
از یک سو، اسرائیل با صدور بیانیه رسمی از زبان بنیامین نتانیاهو تأکید کرده که زمان «همکاری اسرائیل و لبنان» برای خلع سلاح حزبالله فرارسیده است. این موضع در ادامه تلاشهای دولت لبنان ـ با پشتیبانی آمریکا ـ برای تمرکز سلاح در اختیار دولت و تضعیف انحصار نظامی حزبالله قرار میگیرد. اسرائیل با این پیام نه تنها به دنبال مشروعیتبخشی به روند خلع سلاح است، بلکه آماده است همگام با دولت لبنان، علیه حزبالله وارد عمل شود.
از سوی دیگر، واکنش حزبالله و متحد سنتیاش، جنبش أمل، نشان از عبور این جدال از سطح سیاسی و دیپلماتیک به سطح اجتماعی دارد. فراخوان برای تجمع در مرکز بیروت ـ آن هم در میدان ریاضالصلح که نماد حاکمیت و اعتراض مدنی در لبنان است ـ اقدامی کمسابقه محسوب میشود. در بیانیه مشترک دو گروه، بر «قداست و شرافت سلاح مقاومت» تأکید شده و این سلاح به عنوان ضامن استقلال و کرامت ملی معرفی گردیده است. چنین ادبیاتی بیانگر تلاش حزبالله برای ارتقای این نزاع به سطح هویتی و ملی است، تا هزینه اجتماعی هرگونه اقدام علیه آن برای دولت افزایش یابد.
همزمانی این دو رویداد به روشنی نشان میدهد که لبنان در آستانه یک تقابل چندوجهی قرار دارد. در یک سوی میدان، دولت و حامیان خارجی آن، بهویژه آمریکا و اسرائیل و عربستان، قرار دارند که به دنبال محدود کردن نقش نظامی و سیاسی حزبالله در صحنه لبنان هستند؛ در سوی دیگر، حزبالله و جنبش أمل با بسیج اجتماعی و احتمالاً ابزارهای سیاسی و امنیتی تلاش خواهند کرد این روند را متوقف کنند.
پیامدهای این وضعیت میتواند عمیق باشد. در کوتاهمدت، تنشهای سیاسی و اجتماعی افزایش یافته و احتمال بروز درگیریهای خیابانی یا بحران سیاسی جدید وجود دارد. در میانمدت، لبنان ممکن است وارد فرآیند بازتعریف جایگاه حزبالله در ساختار قدرت شود؛ فرآیندی که یا به مصالحهای شکننده منجر خواهد شد، یا خطر درگیری جدیتر و حتی بازگشت به تجربه خشونتآمیز سال ۲۰۰۸ و فراتر از آن را به همراه دارد.
به نظر می رسد، حزبالله وارد مرحله «مقاومت در برابر فشار داخلی» شده است که در تلاقی با «فشار خارجی» میتواند این جنبش را با تنگنای بیسابقهای روبرو کند.
بهطور کلی، بیانیه اسرائیل و فراخوان حزبالله دو سوی یک معادلهاند: فشار بینالمللی برای خلع سلاح در برابر بسیج داخلی برای حفظ آن. ترکیب این دو روند، نشان میدهد لبنان در حال ورود به مرحلهای تازه و پرریسک است؛ مرحلهای که سرنوشت آن نه تنها آینده حزبالله، بلکه توازن قدرت در کل منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.