دکتر مصطفی نجفی، کارشناس ارشد منازعات منطقهای و امنیت ملی نوشت: در تاریخ نظامی معاصر ایران، معدود فرماندهانی را میتوان یافت که هم در میدان نبرد و هم در اتاق تصمیمسازی، نقش مؤثر و پایدار داشتهاند. سردار غلامعلی رشید از جمله این چهرههای استراتژیک بود که نهتنها در شکلدهی به دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران سهم داشت، بلکه در طراحی ساختار فرماندهی و تصمیمسازی در عالیترین سطوح نیروهای مسلح نقشی محوری ایفا کرد.
اقتصادسنج؛ دکتر مصطفی نجفی، کارشناس ارشد منازعات منطقهای و امنیت ملی نوشت: در تاریخ نظامی معاصر ایران، معدود فرماندهانی را میتوان یافت که هم در میدان نبرد و هم در اتاق تصمیمسازی، نقش مؤثر و پایدار داشتهاند. سردار غلامعلی رشید از جمله این چهرههای استراتژیک بود که نهتنها در شکلدهی به دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران سهم داشت، بلکه در طراحی ساختار فرماندهی و تصمیمسازی در عالیترین سطوح نیروهای مسلح نقشی محوری ایفا کرد.
از جبهه تا ستاد؛ مسیر یک فرمانده اندیشمند
غلامعلی رشید از چهرههای شناختهشده دوران دفاع مقدس بود. او از نخستین فرماندهانی بهشمار میرفت که در عملیاتهای بزرگ از جمله فتحالمبین، بیتالمقدس و خیبر، در کنار دیگر فرماندهان نامآشنایی چون محسن رضایی و حاج قاسم سلیمانی نقش عملیاتی و راهبردی ایفا کرد.
تجربه مستقیم او از جنگ موجب شد در دهههای بعد، نگرش او به دفاع و بازدارندگی بر پایه تجربه میدانی و تحلیل سیستماتیک تهدیدات شکل گیرد- امری که در میان فرماندهان همنسل او کمتر دیده میشد.
نقش برجسته در معماری فرماندهی کلان
پس از پایان جنگ، رشید در تشکیل و تثبیت قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (ص) به عنوان عالیترین مرکز فرماندهی مشترک نیروهای مسلح نقشآفرینی کرد.
او با نگاهی سیستمی، معتقد بود که قدرت دفاعی ایران باید از «تکیه بر واکنش» به سمت «کنترل راهبردی میدان» حرکت کند. در واقع، او از جمله طراحان تفکر «بازدارندگی ترکیبی» بود- الگویی که در آن، قدرت موشکی، شبکه فرماندهی منطقهای و حضور میدانی متحدان ایران در محور مقاومت، اجزای مکمل یک معادله واحد محسوب میشوند.
در ساختار فرماندهی ایران، رشید کمتر سخن میگفت اما بیش از بسیاری از همردههایش اثرگذار بود. سکوت او از جنس تاکتیک بود، نه انزوا؛ زیرا بیشتر تصمیمهای مهم در سطح قرارگاههای عملیاتی، با تحلیلها و پیشنهادهای او همسو بود.
او بارها تأکید کرده بود که «قدرت ملی، فقط در توپخانه نیست؛ در افکار عمومی و توان اقناع هم هست». این نگاه باعث شد در دهههای اخیر، قرارگاه خاتمالانبیاء در هماهنگی با نهادهای سیاسی و رسانهای کشور، نقشی فراتر از یک ساختار نظامی صرف ایفا کند.
نقش در سیاست دفاعی منطقهای
غلامعلی رشید از مؤثرترین چهرههای پشتصحنه در طراحی محور مقاومت بود. گرچه در رسانهها کمتر دیده میشد، اما در محافل امنیتی منطقه، به عنوان یکی از مغزهای راهبردی هماهنگی میان نیروهای مقاومت در سوریه، عراق، لبنان و یمن شناخته میشد.
تحلیلگران غربی، از جمله در بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) و مرکز مطالعات خاورمیانه واشنگتن، از رشید بهعنوان «معمار هماهنگی بینجبههای ایران» یاد کردهاند؛ فردی که ساختار چندلایه فرماندهی ایران را از تهدیدات نقطهای به سامانهای پاسخگو و هماهنگ تبدیل کرد.
مدیریت در سایه، اقتدار در تصمیم
در سنت فرماندهی ایران، رشید بهنوعی نماینده «مدیریت در سایه» بود؛ او کمتر در مقام سخنگو ظاهر میشد، اما در تصمیمهای کلان حضور داشت. فرماندهان همنسلش از او به عنوان فردی یاد میکردند که «کم سخن، دقیق و بیپیرایه تصمیم میگرفت».
میراث نظامی و فکری
میراث رشید را میتوان در سه محور خلاصه کرد:
۱. نهادینهسازی فرماندهی مشترک در سطح ملی؛ تلفیق سپاه، ارتش و ساختارهای اطلاعاتی در قالب یک فرماندهی متمرکز.
۲. ایجاد تفکر بازدارندگی چندوجهی؛ ترکیب ابزار نظامی، رسانهای و سایبری برای دفاع از منافع ایران.
۳. مدیریت مبتنی بر سکوت و دقت؛ الگویی از فرماندهی که بر تحلیل دقیق و تصمیم در لحظه استوار بود، نه بر هیاهوی تبلیغاتی.
به طور کلی، غلامعلی رشید از معدود فرماندهانی بود که در تمام سطوح نظامی ایران- از سنگر تا ستاد- حضور مؤثر داشت. او نه صرفاً یک فرمانده نظامی، بلکه یک طراح امنیت ملی بود.
در تاریخ معاصر ایران، نام او بیش از آنکه در تیترها دیده شود، در ساختارها باقی خواهد ماند؛ در ساختار فرماندهیای که بر پایه اندیشه، تجربه و انضباط شکل گرفت و در ذهن نسلی از فرماندهان که آموختند قدرت واقعی، در سکوتِ تصمیم نهفته است.