حدود دو ماه پیش بود که طرح ساخت خانههای ۲۵ مترمربعی مطرح شد.
اقتصادسنج| حدود دو ماه پیش بود که طرح ساخت خانههای ۲۵ مترمربعی مطرح شد.
برخی کارشناسان معتقدند خانههایی با این متراژ فاقد استاندارد فضای خصوصی برای افراد است و نمیتواند رفاه کافی و لازم را برای مردم فراهم کند.
برخی دیگر از این انتقادها نیز قائل به این است که به جای کاهش متراژ خانه تا این حد (زیر ۵۰ مترمربع)، باید سیاستهای درستی اتخاذ شود تا از آن طریق به بازار آشفته مسکن سر و سامانی داده و از تورم افسارگسیخته مسکن و هزینههای ساخت کاسته شود.
خشایار باقرپور، رئیس اتحادیه تعاونیهای عمرانی تهران میگوید این اتحادیه چند سالی است به دنبال کسب مجوز برای ساخت خانههای ۲۵ مترمربعی است؛ طرحی که به گفته او حالا مجوز و موافقتهای لازم را هم پشت سر دارد.
متن گفتوگو با او را در زیر بخوانید.
در ادبیات جهانی سرانه مسکن بهعنوان یکی از شاخصهای ارزیابی فقر مسکن به شمار آمده که متناسب با این استانداردها سرانه هر نفر حدود ۱۷ مترمربع بوده است. حال نکته حائز اهمیت آن است که با فرض همین متراژ سرانه برداشتن گامهایی در جهت توسعه ایدههایی چون مسکن ۲۵ مترمربعی کمکی به کاهش فقر مسکن نخواهد کرد. از طرفی دیگر بر اساس مطالعات مختلف نیازسنجی که در طرح جامع مسکن توسط وزارت راه و شهرسازی انجام گرفته، سرانه متراژ واحد مسکونی برای هر فرد معادل حدود ۳۰ مترمربع است؛ با تمامی این اوصاف پس چرا به سراغ این طرح رفتید؟
در وهله اول باید تاکید کنم در حال حاضر ما از یک الزام یا ضرورت صحبت میکنیم نه یک انتخاب. ما باید بپذیریم اکنون در شرایطی از وضعیت اقتصادی به سر میبریم که ناچار هستیم با حداقلها یکسری از امکانات و شرایط را ایجاد کنیم. هیچ زوج جوانی شاید بدش نمیآید زندگی خود را در یک واحد آپارتمان ۲۰۰ مترمربعی شروع کند، ولی آیا با شرایط فعلی جامعه میسر است؟ به هر حال باید همگان بدانند طرح مسکن اقتصادی به معنای مسکن ۲۵ مترمربعی نیست بلکه موضوع خانههای کوچکمتراژ را مطرح میکند. در حقیقت، شرایط اقتصادی، اجتماعی و وضعیت کلی موجود که نیاز جامعه و مخاطبان است، این طرح را تشکیل میدهد. همانطور که در اصل ۳۱ قانون اساسی هم تامین مسکن متناسب با نیاز مدنظر است، پس در این برهه زمانی اقتضا میکند که ما به سمت ارزانسازی حرکت کنیم. این ارزانسازی به معنی بیکیفیتسازی نیست؛ چون ما در بحث مسکن و ساختمان استانداردهایی داریم که لزوما باید رعایت شود. دقیقا در جایی که با توجه به اقلیم خود، قرار گرفتن روی نوار زلزله و اینکه حق طبیعی همه شهروندان داشتن یک مسکن ایمن است، نباید کیفیت را فدای قیمت کنیم. پس این ارزانسازی باید از راههای دیگری محقق شود. مثل استفاده از متریالی که با تکنولوژیهای دانشبنیان ساخته میشود، اصلاح نقشههای معماری که میتواند ما را به سمت حداقل کردن مشاعات (از لحاظ وسعت ساخت و نه از لحاظ کیفیت) سوق دهد. همچنین میتواند ما را به سمت کوچکتر کردن واحدها یا کوچکتر کردن فضاهای اختصاصی و مفید رهنمون شود. در کل میتواند ما را به سمت چنین فضاهایی هدایت کند و ما تلفیقی از این ها را در قالب مسکن اقتصادی معرفی کردهایم که در فضای رسانهای و فضای عمومی، قسمت کوچکمتراژ شدنش بیشتر دیده شد و به چشم آمد که قرار است یک تابوشکنی در حوزه متراژ آپارتمانها اتفاق بیفتد که به اسامی مختلف مثل میکروآپارتمان، کوچکمتراژ، کوچکمقیاس، قوطی کبریت، سرپناه، اقامتگاه و دیگر موارد خطاب میشود.
برای ارائه این طرح چه تحقیقاتی انجام دادهاید؟
ابعاد اجرایی این طرح، حوزههای مختلفی از جمله بحثهای قانونی، حقوقی، اجرایی، فنی، فرهنگی را شامل میشود که ما دو سال و نیم روی آن کار کردیم. ما به قوانین و آییننامهها رجوع کردیم و دستورالعملهای صدور پروانه ساخت مسکن را در شهر تهران و استان البرز که بهعنوان پایلوت این طرح تعریف شده نگاه کردیم و شاهد یکسری از محدودیتهایی بودیم که بر اساس طرح جامع تهران که تا سال ۱۴۰۵ اعتبار دارد، مجوز ساخت به پایینتر از ۳۵ متر بهعنوان واحد مسکونی داده نمیشود. پس ما باید برای ساختن خانه کمتر از ۳۵ متر چه کار کنیم؟
سپس متوجه چالش دیگری شدیم که یکی از دستوپاگیرترین موانع در مقوله کاهش مشاعات، تامین پارکینگ بود. بر اساس آن آییننامه، هر واحد مسکونی با هر متراژی که دارد، باید یک پارکینگ به آن تخصیص پیدا کند. فضای چهارگوشه پارکینگ و معبرهایی که وجود دارد، تقریبا سهم هر واحد را تا حدود ۳۰ متر برای پارکینگ میگیرد. شاید شما برای احداث یک آپارتمان ۱۰۰ متری توجیه داشته باشید که ۳۰ متر برای آن پارکینگ تامین کنید، ولی وقتی کل بنا قرار است ۳۰ متر باشد این موضوع دیگر مفهوم نخواهد داشت. این یکی از اجزایی بود که طرح را از توجیه اقتصادی خارج میکرد.
پس برای اجرای این طرح با چالشهایی جدی روبهرو بودید؟ برای حل این مباحث چه راهکاری اندیشیدهاید؟
ما برای این دو چالش اصلی در مقررات جستوجو کردیم و دیدیم که میتوانیم از پروانههای ساخت مجتمعهای اقامتی استفاده کنیم. یعنی بهجای اینکه به سمت پروانههای مجتمع مسکونی برویم، از این روش استفاده کنیم. حالا سوال پیش میآید که فرق اقامت با سکونت چیست؟ هر دوی آن ها در عمل و بهرهبرداری یکی هستند. به عبارتی ما از این قرابت مفهومی اقامت و سکونت و همچنین ظرفیتهایی که در بهرهبرداری به ما میداد استفاده کردیم. ما نه قانون را دور زدیم و نه قانونگریزی کردیم، اتفاقا تمکین سریع به قانون هم داشتیم. همان قانونی که الان به ما این اختیار را میدهد که از چنین ابتکاری استفاده کنیم. پس تفاوتشان تنها در این است که مسکن اقامتی یکسری امکانات بیشتر و خدمات بهتر دارد. ما خدمات هتلینگ را شیوع میدهیم.
شما عنوان میکنید که آپارتمانهای طرح شما دارای امکانات کامل برای زندگی است؛ اما آیا به نظرتان یک فضای 25 مترمربعی برای زندگی استاندارد است و میتواند رفاه ساکنان را تامین کند؟
ما در فضای عمومی این مجتمعها امکانات و شرایطی را تدارک دیدهایم. مثلا در یک آپارتمان 25 متری قابلیت پذیرایی از چند نفر مهمان وجود نخواهد داشت و برای حل این مشکل، سالنهای پذیرایی متنوعی را قرار دادهایم که همه در یک زمان به آن احتیاج ندارند و متناسب با مهمان میتوانند از آن برخوردار باشند. مهم این است که ببینیم این زوج جوان اکنون برای اینکه در شروع زندگی دغدغه مسکن نداشته باشند باید چه کنند.
به هر حال باید در وهله اول پاسخ دهیم چرا اصلا آنقدر به توجیه اقتصادیتر فکر میکنیم؟ چون قرار است قدرت خرید را به مردم برگردانیم و ارزانتر تمام شود که برای خرید جامعه با شرایط فعلی که در آمار مطالعاتی منتشر نمیشود فقط حس میشود، بتواند برای خانوار تامین مسکن کند.