اقتصاد دیجیتالی به یک اقتصاد مبتنی بر فناوریهای محاسبات دیجیتال اشاره دارد. همچنین این مفهوم به عنوان «انجام دادن فعالیتهای اقتصادی از طریق بازارهایی مبتنی بر اینترنت و شبکهٔ گستردهٔ جهانی» در نظر گرفته شدهاست. اقتصاد دیجیتال نیز گاهی اوقات به نام اینترنت اقتصاد، اقتصاد جدید یا اقتصاد وب شناخته میشود.
اقتصاد سنج: اقتصاد دیجیتال که به نام اقتصاد اینترنت هم شناخته می شود اقتصادی است که پایه آن بر تراکنش ها و تعاملات اینترنی بنا نهاده شده است و بخش عمده ی این تعامل های اینترنتی از جنس تجارت الکترونیکی هستند.
اقتصاد دیجیتال یا اقتصاد دیجیتالی (Digital Economy) از جمله اصطلاحاتی است که طی دههی اخیر، به شکلی گسترده رواج یافته و به این علت که بر سر تعریف آن هم، اتفاقنظر وجود ندارد، تقریباً به جای هر واژهی مرتبط با تکنولوژی به کار میرود.
از افزایش فروش موبایل تا رشد مصرف ترافیک اینترنتی، از بررسی تعداد سایتهای فعال تا تعداد پلتفرم های دیجیتال، همگی زیر عنوان توسعه اقتصاد دیجیتال مورد بحث قرار میگیرند.
یکی از مؤلفههای اقتصاد دیجیتالی بازارهای الکترونیکی است.
بازار، شبکهای از تعاملات و ارتباطاتی است که در آنجا اطلاعات، کالاها یا خدمات و پرداختها مبادله میشوند. بازار الکترونیکی فضایی تحت وب است که:
همه تراکنشهای مورد نیاز را به صورت الکترونیکی پاسخگوست.
مکانی است که در آن خریداران و فروشندگان به صورت الکترونیکی با یکدیگر ملاقات میکنند. این مکان ابعاد جغرافیایی ندارد و در واقع فضایی تحت وب است.
فروشندگان و خریداران در این فضا مذاکره میکنند، قیمت پیشنهاد میدهند و با یکدیگر توافق میکنند. سپس سفارش داده میشود و معامله عملی میگردد.
نیکلاس نگروپون بنیانگذار لابراتوار رسانه دانشگاه MIT هم، تقریباً همزمان با تاپسکات، کتابی تحت عنوان Being Digital منتشر کرد و در آن این اقتصاد جدید را با یک جملهی ساده اما مهم توصیف کرد:
جهان جدید، جهانی است که در آن، بیتها جای اتمها را گرفتهاند.
اصطلاح «اقتصاد دیجیتال» نخستینبار در ژاپن توسط یک استاد و پژوهشگر اقتصاد در زمان رکود اقتصادی ژاپن در سال ۱۹۹۰ مطرح شد.در غرب این اصطلاح دنبال شد و در سال 1995 Don Tapscott کتاب اقتصاد دیجیتال: وعده و خطر در عصر اطلاعات شبکه را نوشت.اقتصاد دیجیتال در میان نخستین کتابهایی بود که در مورد چگونگی تغییر اینترنت در راه کسبوکار نوشته شد.
کلاوس شواب که یکی از صاحب نظران در این حوزه است (همان کسی که بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد اجلاس داووس) بوده است.
اقتصاد دیجیتال را چهارمین موج بزرگ صنعتی شدن جهان میداند.
تعریف اقتصاد دیجیتال به عنوان انقلاب صنعتی چهارم
کلاوس شواب، در کتاب خود تحت عنوان انقلاب صنعتی چهارم (The fourth industrial revolution) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، نگاه متفاوت و عمیقتری به اقتصاد دیجیتال دارد.
البته اگر اینجا هم به دنبال تعریف دقیق اقتصاد دیجیتال باشید، ناامید خواهید شد.
اما حرفهای شواب میتواند تصویر نسبتاً شفافی از مفهوم اقتصاد دیجیتال به دست دهد.
انقلاب صنعتی چهارم (اقتصاد دیجیتال)
پس از توسعهی ابزارهای دیجیتال و فراگیر شدن آثار انقلاب دیجیتال، موج دیگری آغاز شد که آن را میتوان انقلاب صنعتی چهارم یا اقتصاد دیجیتال نامید.
کلاوس شواب، برخی از روندهایی را که موجب شکل گیری و توسعه اقتصاد دیجیتال شد به شرح زیر فهرست میکند:
ارزان شدن و فراگیر شدن موبایل – در حدی که از حالت یک ابزار کمکی، به وسیلهای فردی و ضروری تبدیل شد.
سنسورها – از همهی انواع آن – کوچکتر و ارزانتر شدند و میشد روی انسانها و وسایل آنها انواع گیرندهها و حسگرها را نصب کرد.
هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در حدی رشد کرد که استفاده از آن در کاربردهای متعارف هم، توجیه اقتصادی پیدا کرد.
شواب توضیح میدهد که اگر چه در ظاهر بسیاری از این دستاوردها و روندها از قبل وجود داشتند، اما ظهور و بروز سه ویژگی باعث شد که اقتصاد دیجیتال متولد شود و رشد کند:
سرعت پیشرفت و عرضهی محصولات و اختراعات جدید، ناگهان سیری صعودی پیدا کرد.
دسترسی به تکنولوژی از یک حوزهی جغرافیایی یا یک طبقه اجتماعی خاص فراتر رفت.
تکنولوژی، به جای اینکه مانند گذشته، ابزاری در خدمت سیستمها باشد، خود خالق سیستمهای جدیدی شد.
کلاوس شواب در اینجا حرف اندرو مکافی را نقل و تایید میکند که: حق داریم دورهی جدید را دومین عصر ماشینی شدن (Second Machine Age) بنامیم.
شواب برای اینکه اقتصاد دیجیتالی را به عنوان چهارمین انقلاب صنعتی معرفی کند، ابتدا سه انقلاب قبلی را به صورت بسیار مختصر مرور میکند:
انقلاب صنعتی اول
این انقلاب در قرنهای هجدهم و نوزدهم (حدوداً بین سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۴۰) شکل گرفت. ساخت راه آهن و اختراع موتور بخار را نمادها و محرکهای اصلی این اولین انقلاب صنعتی میدانند.
با موج اول انقلاب صنعتی، کارخانهها شکل گرفتند و نیروی مکانیکی به کمک نیروی انسانی آمد تا حجم تولید، افزایش یابد.
انقلاب صنعتی دوم
موج دوم انقلاب صنعتی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وجود آمد.
اختراع برق، اختراع روش تولید انبوه، درک مفهوم خط تولید و تقسیم کار، کارخانههای امروزی را به وجود آوردند.
عموم مردم، وقتی از صنعت حرف میزنند، معمولاً دستاوردهای انقلاب صنعتی دوم را در ذهن دارند.
انقلاب صنعتی سوم
این انقلاب را میتوان انقلاب دیجیتال یا انقلاب کامپیوترها نامید.
جریانی که با اختراع نیمه رساناها و ارزان شدن هزینهی تولید و کاهش ابعاد ترانزیستورها و ساخت کامپیوترها شکل گرفت و بعداً با کوچکتر شدن کامپیوترها و به وجود آمدن اینترنت و اختراع موبایل، رشد کرد.
چند مثال برای درک بهتر انقلاب دیجیتال، تحول دیجیتالی و اقتصاد دیجیتال
قطعاً میدانیم که تفکیک بین انقلاب دیجیتال و اقتصاد دیجیتال، کاملاً دقیق و مکانیکی نیست. نمیتوانیم تغییرات و تحولات و بحثها را به صورت صفر و یک، در یک گروه یا گروه دیگر قرار دهیم.
اگر بر این تقسیم بندی تاکید میشود، صرفاً از این جهت است که ذهن ما بازتر شود و به جای درک اقتصاد دیجیتال به هیجان زدگی در اثر انقلاب دیجیتال قانع نشویم.
بنابراین مثالهای زیر را با در نظر گرفتن توضیحات فوق (اینکه مرزبندیها کاملاً صلب و شفاف نیست) بخوانید.
اینکه کامپیوترها و لپتاپهای امروز خانهی ما، از سوپرکامپیوترهای دههی قبل، قدرتمندتر هستند، از جمله دستاوردهای انقلاب دیجیتال است.
اینکه واقعیت مجازی و واقعیت افزوده به عنوان یک ابزار در اختیار ما قرار گرفته است، نمونهای از اثرات انقلاب دیجیتال است.
اینکه در شرکت خود، فرایند حسابداری یا مدیریت منابع انسانی را به صورت نرم افزاری انجام میدهیم، مصداقی از تحول دیجیتالی است. چون از دستاوردهای انقلاب دیجیتال برای تغییر و تحول سازمانی استفاده کردهایم.
به وجود آمدن فیس بوک، اینستاگرام، شبکه های اجتماعی، پلتفرم های اجتماعی و نرم افزارهای پیام رسان، مصداق اقتصاد دیجیتال است. اینها با تکیه بر دستاوردهای دیجیتالی، فعالیتی جدید، صنعتی جدید و اقتصادی جدید ساختند و جایگزین برخی فعالیتهای سنتی شدند. مکانیزمهایی برای کسب و کار و درآمدزایی به وجود آمد که قبل از این وجود نداشت و قابل تصور هم نبود.
به وجود آمدن پول دیجیتالی (مانند Bitcoin و Ethereum و Dogecoin) بخش مهمی از اقتصاد دیجیتالی است. چون قبلاً انقلاب دیجیتالی و ریاضیات، ابزار و مدلی به اسم Blockchain (زنجیره بلوکها) را اختراع کرده بودند.
گوگل، بینگ، یاهو و سایر موتورهای جستجو، بخشی از اقتصاد دیجیتال هستند. چون فعالیت جدید، لایههای عملیاتی جدید و کسب و کارها و مدلهای درآمدی جدیدی ایجاد کردهاند که قبلاً وجود نداشتهاند. آنها بیش از آنکه ابزاری برای فرایند قدیمی باشند، یک پارادایم جدید ایجاد کردهاند.
کسی که برنامه نویس است یا در سطحی بالاتر، Developer است و میتواند یک سایت یا سیستم نرم افزاری طراحی کند، فعال دوره انقلاب دیجیتال است. اما اگر بتواند به سازمانی برود و به آنها کمک کند که از توانایی او برای دیجیتالی کردن فرایندها (نه فقط سایت زدن) استفاده کنند، وارد جهان تحول دیجیتالی شده است. همین فرد یا افراد اگر یک پلتفرم جدید (مثلاً یوتیوب، آمازون، گوگل، علی بابا و eBay) راه اندازی کنند، وارد بازی اقتصاد دیجیتال شدهاند.
سه مؤلفهٔ اصلی مفهوم «اقتصاد دیجیتالی» که به گفته توماس آنها را میتوان شناسایی کرد:
زیرساختهای کسبوکار الکترونیکی (سختافزار، نرمافزار، مخابرات، شبکهها، سرمایهٔ انسانی و غیره)
کسبوکار الکترونیکی (نحوهٔ انجام هر کسبوکار، هر فرآیندی که سازمان بر روی شبکههای متصل به کامپیوتر انجام میدهد)،
تجارت الکترونیک (انتقال کالا، به عنوان مثال زمانی که یک کتاب به صورت آنلاین فروخته میشود).
اما، همانطور که بیل یلیال میگوید، برنامههای جدید این مرزها را تار و تیز و پیچیدگی اضافه میکنند؛ برای مثال، در نظر گرفتن رسانههای اجتماعی و جستوجو در اینترنت
در آخرین دهه از قرن بیستم نیکلاس نگروپونته از یک استعاره برای تغییر از پردازش اتم به پردازش بیت استفاده کرد. “مشکل ساده است. هنگامی که اطلاعات در اتمها گنجانده شدهاست، نیاز به همهٔ انواع ابزارهای صنعتی و شرکتهای بزرگ برای تحویل وجود دارد. ناگهان، هنگامی که تمرکز به بیت تبدیل میشود، شرکتهای بزرگ سنتی دیگر مورد نیاز نیستند. آنچه برای انتشار در اینترنت نیاز است برای یک نسخهٔ کاغذی لازم نیست.
در این اقتصاد جدید، شبکههای دیجیتال و زیرساختهای ارتباطی یک پلتفرم جهانی ارائه میدهند که مردم و سازمانها استراتژیهای آنها را تعامل میکنند، ارتباط برقرار میکنند، همکاری میکنند و اطلاعات را جستوجو میکنند. اخیراً، اقتصاد دیجیتال به عنوان شاخهای از اقتصاد محسوب میشود که کالاهای غیرمجاز صفر حاشیهای را بر روی شبکه سرمایهگذاری میکند.
محاسبه حجم اقتصاد دیجیتال
انقلاب دیجیتال نه تنها چالشهای اندازهگیری حجم اقتصاد را به وجود آورده بلکه ابزارهای اندازهگیری جدیدی را نیز معرفی کرده است. در پژوهشهای مجله اقتصادی هاروارد، از تکنیکهای نظرسنجی دیجیتال برای انجام آزمایشهای گسترده به منظور بررسی خرید و انتخابهای آنلاین استفاده شده تا ترجیحات هزارن نفر از مشتریان ارزیابی شود. این نتایج این امکان را فراهم میکند تا مازاد رفاه مصرف کننده را برای انواع زیادی از کالاها، از جمله کالاهای رایگان که در آمار تولید ناخالص داخلی از قلم افتادهاند، تخمین زد. فرایند کار به این صورت است که از شرکت کنندگان خواسته میشود تا بین گزینههای مختلف انتخاب کنند. در بعضی موارد، از آنها خواسته میشود تا بین کالاهای مختلف انتخاب کنند (برای مثال، «آیا میخواهید به مدت یک ماه به ویکیپدیا یا فیسبوک دسترسی نداشته باشید؟». در برخی موارد دیگر، آنها بین دسترسی به کالای دیجیتال یا کنار گذاشتن آن در ازای پرداخت غرامت پولی انتخاب میکنند («آیا میخواهید ۱۰ دلار دریافت کنید و در ازای آن برای یک ماه به ویکی پدیا دسترسی نداشته باشید؟». برای اطمینان از اینکه افراد ترجیحات واقعی خود را انتخاب کردهاند، آزمایشهایی انجام داده شد که شرکتکنندگان باید قبل از دریافت جبران خسارت، از این خدمات استفاده نکنند.
در هنگام به دست آوردن سهم اقتصادی واقعی کالاهای دیجیتال، مشخص شد که ارزش مازاد مصرف کننده فقط یک کالای دیجیتالی – فیسبوک- در تولید ناخالص داخلی کشور آمریکا، به طور متوسط ۰٫۱۱ درصد در سال به رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۷ افزوده است. در این دوره، تولید ناخالص داخلی به طور متوسط ۱٫۸۳درصد در سال افزایش یافته است. بدیهی است که تولید ناخالص داخلی طی آن زمان، به طور قابل ملاحظهای کمتر از حد واقعی خود تخمین زده شده است.
استفاده از انرژی
اقتصاد دیجیتال از یک دهم برق جهان استفاده میکند. این حرکت موجب افزایش مصرف برق و انتشار کربن توسط اقتصاد دیجیتال شدهاست. یک اتاق سرور در یک مرکز داده میتواند بهطور متوسط برق را به اندازه کافی برای قدرت ۱۸۰٬۰۰۰ خانه استفاده کند.
اقتصاد دیجیتال را میتوان برای استخراج بیت کوین مورد استفاده قرار داد که طبق گفته Digiconomist از سالانه ۷۰٫۶۹ کیلو وات ساعت برق استفاده میکند. تعداد خانوارهایی که میتوانند با استفاده از مقدار انرژی مورد استفاده معادن بیت کوین زندگی کنند، حدود ۶٫۵ میلیون در ایالات متحده است.
جامعه پس از توسعهٔ ابزارهای دیجیتال و فراگیر شدن آثار انقلاب دیجیتال، موج دیگری آغاز شد که آن را میتوان انقلاب صنعتی چهارم یا اقتصاد دیجیتال نامید.
کلاوس شواب، برخی از روندهایی را که موجب شکلگیری و توسعه اقتصاد دیجیتال شد به شرح زیر فهرست میکند:
ارزان شدن و فراگیر شدن موبایل – در حدی که از حالت یک ابزار کمکی، به وسیلهای فردی و ضروری تبدیل شد.
سنسورها – از همهٔ انواع آن – کوچکتر و ارزانتر شدند و میشد روی انسانها و وسایل آنها انواع گیرندهها و حسگرها را نصب کرد.
هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در حدی رشد کرد که استفاده از آن در کاربردهای متعارف هم، توجیه اقتصادی پیدا کرد.
شواب توضیح میدهد که اگر چه در ظاهر بسیاری از این دستاوردها و روندها از قبل وجود داشتند، اما ظهور و بروز سه ویژگی باعث شد که اقتصاد دیجیتال متولد شود و رشد کند:
سرعت پیشرفت و عرضهٔ محصولات و اختراعات جدید، ناگهان سیری صعودی پیدا کرد.
دسترسی به تکنولوژی از یک حوزهٔ جغرافیایی یا یک طبقه اجتماعی خاص فراتر رفت.
تکنولوژی، به جای اینکه مانند گذشته، ابزاری در خدمت سیستمها باشد، خود خالق سیستمهای جدیدی شد.
کلاوس شواب در اینجا حرف اندرو مکافی را نقل و تأیید میکند که: حق داریم دورهٔ جدید را دومین عصر ماشینی شدن (Second Machine Age) بنامیم
ارز دیجیتال
بیتکوین یک ارز مبدأ و نظام پرداخت جهانی با کارکردهای مشابه پول بی پشتوانه است، اما از نظر حقوقی هیچ کشوری آن را به عنوان پول قانونی به رسمیت نشناختهاست.
از نظر فنی بیتکوین نخستین پول دیجیتال نامتمرکز است. چرا که سیستم آن بدون بانک مرکزی یا مسئول مرکزی کار میکند. این شبکه همتا به همتا است و تراکنشها، مستقیماً و بدون واسطه بین کاربران انجام میشود.
گرهها از طریق استفاده از رمزنگاری، این تراکنشها را بازبینی کرده و در یک دفتر کل توزیع شده عمومی که به آن زنجیره بلوکی گفته میشود ضبط میکنند. بیتکوین را شخص یا گروهی از اشخاص ناشناس تحت نامساتوشی ناکاموتا اختراع و در سال ۲۰۰۹ به عنوان یک نرمافزار متن باز عرضه کردند.
در چند سال گذشته ارزش بیتکوین در بازارهای جهانی از چند صدم دلار آمریکا به چندهزار دلار افزایش یافتهاست. تعداد شرکتهای خدماتی و تاجرانی که بیتکوین میپذیرند نیز در حال افزایش است.
هیچکس مالک شبکه بیتکوین نیست و مانند ایمیل، این کاربران بیتکوین هستند که آن را کنترل میکنند. کاربردهای بیتکوین در هیچکدام از دیگر سیستمهای پرداخت دیگر یافتنی نیست.
در سال ۱۹۸۳دیوید چام، در مقاله پژوهشی، ایدهٔ پول نقد دیجیتالی را معرفی کرد. در سال ۱۹۹۰، او DigiCash، یک شرکت نقدی الکترونیکی را در آمستردام تأسیس کرد تا ایدههای خود را در تحقیقاتش بفروشد. این شرکت در سال ۱۹۹۸ برای ورشکستگی ثبت شد. در سال ۱۹۹۹، چام شرکت را ترک کرد.
در سال ۱۹۹۷، کوکا کولا خرید دستگاههای فروش مجانی را با استفاده از پرداختهای تلفن همراه پیشنهاد کرد. پس از آن PayPal در سال ۱۹۹۸ ظاهر شد. سیستم دیگر مانند e-gold به دنبال آن بود، اما با مسائل مواجه شد، زیرا توسط مجرمان مورد استفاده قرار گرفت و توسط وزارت دادگستری ایالات متحده در سال ۲۰۰۵ بسته شد. در سال ۲۰۰۸، بیت کوین معرفی شد، که آغازگر ارزهای دیجیتال بود.
ریشههای ارزهای دیجیتال به دهه ۱۹۹۰ حباب Dot-com میرسد. یکی از اولین ارزها E-gold بود که در سال ۱۹۹۶ تأسیس و با طلا تأسیس شد.
یکی دیگر از خدمات ارزشیابی دیجیتال معروف Liberty Reserve بود که در سال ۲۰۰۶ تأسیس شد. آن به کاربران اجازه میدهد دلار یا یورو را به دلار آمریکا یا یورو برای Liberty Reserve تبدیل کنند و آنها را به صورت آزاد با یکدیگر با هزینه ۱٪ مبادله کنند. هر دو سرویس متمرکز شده بودند، که برای پولشویی استفاده میشدند و ناگزیر دولت ایالات متحده را متوقف کردند.Q سکه به عنوان نوعی پول دیجیتال مبتنی بر کالاها در پلت فرم پیامهای Tencent QQ مورد استفاده قرار گرفت و در اوایل سال ۲۰۰۵ ظهور کرد. سکه Q در چین بسیار مؤثر بود که گفته میشود آنها تأثیر بیثباتکننده ای روی ارز یوان چین داشتهاند به دلیل گمانه زنی. علاقه اخیر بورس اوراق بهادار به ارزهای دیجیتال، با بیت کوین، که در سال ۲۰۰۸ معرفی شدهاست، تبدیل به محبوبترین و محبوبترین ارز دیجیتال شدهاست.
اقتصاد دیجیتال فضای اقتصاد جهانی را به سمت و سوی رقابتی سوق میدهد و به گفته کارشناسان، اقتصاد دیجیتال موجب میگردد که موانع ورود به بازار برداشته شود و هر فرد به راحتی از طریق شبکه وارد اقتصاد جهانی شود. گذشته از آن به واسطه استفاده از قابلیتهای شبکه، قدرت مصرفکننده از طریق مقایسه قیمتها و کیفیتها و دسترسی به اطلاعات افزایش مییابد. از سوی دیگر اندازه شرکتها کوچک شده و طیف وسیعی از واحدهای اقتصادی از طریق شبکه جهانی به یکدیگر وصل میشوند، هزینه مبادله (Transaction Cost) که یکی از عوامل مهم تنظیمکننده مبادلات و قیمتها است به شدت کاهش مییابد. در واقع، گسترش اقتصاد دیجیتالی موجب فشردگی زمان و مکان شده و در عین بزرگتر کردن بازارها در مقیاس جهان شدت رقابت را بالا بردهاست.