شرکت نوپا، شرکت نوآفرین یا استارتاپ(انگلیسی: Startup، کوتاهشدهٔ Startup Company) به شرکت یا کسبوکاری گفته میشود که معمولاً بهتازگی و در نتیجهٔ کارآفرینی ایجاد شدهاست. چنین مجموعهای رشد سریعی دارد و در جهت تولیدِ راهحلی نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفتهاست
اقتصاد سنج:استارت آپ،شرکت هایی هستند که در جریان آن، یک ایده خام و نو پا با کمک، تلاش و پشتکار یک گروه به تولید یک محصول میانجامد و زمینه برای فروش آن محصولات فراهم میشود.
تعریف استارتاپ
استارت آپ (به انگلیسی: Startup یا Start-up) را به فارسی به شرکت نوپا ترجمه کردهاند.
اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد.
در این زمینه که آیا باید هر فعالیت نوپایی را استارتاپ در نظر گرفت یا نه، اختلافنظر وجود دارد. در بیشتر کتابهای آکادمیک کارآفرینی، حتی کتابهایی که مدرنتر هستند و رویکرد نوگرا دارند، معنای گستردهای برای استارت آپ در نظر گرفته میشود و هر کسب و کار نوپایی استارتاپ نامیده میشود (مثلاً کتاب کارآفرینی بارینگر).
اما کسانی که فرهنگ شرکتهای سیلیکون ولی را میشناسند و مدیران و مشاوران و نظریهپردازان شرکتهای حوزه فناوری را دنبال میکنند، در کتابها، مقالات و مصاحبههای خود، معنای محدودتری برای استارتاپ در نظر میگیرند و بین استارتاپ (یا کسب و کار نوپا) با کسب و کارهای کوچک (Small Business) تفاوت قائلند.
تعریف استارت آپ توسط استیو بلنک:
سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار که قابل تکرار و مقیاس پذیر باشد شکل گرفته است.
تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در دیکشنری وبستر
دیکشنری وبستر کلمه استارتاپ را به این صورت تعریف کرده است که: «استارت آپ یک کسب و کار جدید (A new business) است.»
بر اساس این تعریف، دامنه مشاغل استارتاپی بسیار گسترده خواهد بود. یعنی اگر شما یک مغازه یا فروشگاه کوچک یا مثلاً یک آنلاین شاپ کوچک اینستاگرامی هم راه اندازی کنید، استارتاپ تأسیس کردهاید. وبستر تأکید میکند که کلمه استارتاپ از سال ۱۸۴۵ در متون انگلیسی وجود داشته است.
تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA)
مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا یا USSBA استارتاپها را کسب و کارهایی در نظر میگیرد که دو ویژگی دارند. نخست اینکه معمولاً حول محور تکنولوژی شکل گرفتهاند و دیگر اینکه پتانسیل رشد بالایی دارند. (منبع)
این مرکز تأکید میکند که پتانسیل رشد بالا باعث میشود که استارتاپها دغدغهی تأمین مالی هم داشته باشند و بیشتر از کسب و کارهای کوچک غیراستارتاپی به دنبال جذب پول باشند. چون بنیانگذاران آنها معمولاً بر این باورند که با جذب سرمایه میتوانند به سرعت سهم بیشتری از بازار بالقوهی خود را به دست بیاورند و در اختیار بگیرند.
تعریف استارت آپ توسط اریک ریس
اریک ریس در کتاب Lean Startup که با عنوان «نوپای ناب» به فارسی ترجمه شده است، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.»
او تأکید میکند که استارتاپ یک «نهاد / Institution» است و نه یک محصول. به بیان دیگر، استارتاپ نگاهی فراتر از محصول داشته و مدام در پی رشد و کشف قلمروهای تازه باشد.
ابهام کلمهی کلیدی در تعریف اریک ریس است و او تأکید میکند که برای غلبه بر این ابهام، مدیران استارتاپی باید به سراغ «یادگیری بر پایهی اعتبارسنجی» بروند. یعنی هیچ فرضی را به شکل مطلق، درست در نظر نگیرند و در هر مرحله با آزمودن فرضهایشان زمینهی برداشتن گام بعدی را فراهم کنند.
در نگاه اریک ریس (و همینطور استیو بلنک) این آزمودن فرضیهها بسیار مهم هستند. حتی اگر باعث شوند استارتاپ برنامهی فعلی خود را متوقف کند و مسیر تازهای در پیش گیرد. به همین علت، اصطلاح Fail Fast در اکوسیستم استارتاپی (یا اگر دقیقتر بگوییم: جامعه استارتاپی) رواج یافته و طرفداران فراوانی دارد.
تاریخچه استارت آپ
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود 1911 میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال 1997 مطرح شد و در سال 1998 آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
تاریخچه انواع استارت آپ در ایران
تاریخچهی استارتاپهای معروف ایرانی که همه با آنها سر و کار داریم حداکثر به ۸ تا ۱۰ سال گذشته بر میگردد
تاریخچهی استارتاپهای معروفی که همه با آنها سر و کار داریم و اکثراً در حوزه فناوری اطلاعات (IT) فعالیت میکنند حداکثر به ۸ تا ۱۰ سال گذشته بر میگردد. اما اکوسیستم کارآفرینی و استارتاپی ایران پیشینه قدیمیتری دارد و فعالیت آن به دهه ۷۰ بر میگردد. طرح پدید آوردن شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای اولین بار در شرکتهایی نظیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و اسپانسر پروژههای نوپا مانند مرکز صنایع نوین شکل گرفت.
اولین شرکتهای پدید آمده در حوزه فناوری ارتباطات (Communication Technology) و مخابرات بودند و بخشی از زیرساختهای مخابراتی ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ توسط این شرکتها به وجود آمدند. مخابرات و بایوتکنولوژی دو حوزهی اصلی کسب و کار در زمینه نوآوری بودند که بعد از جنگ بر اساس نیازهای کشور شکل گرفتند. در آن زمان ادبیات استارتاپ هنوز مفهومی نداشت. در اوایل دهه ۹۰ با به وجود آمدن مراکز رشد و شتابدهندهها در کنار دانشگاهها، تیمهای مختلفی پدید آمدند که منجر به رشد نیروی انسانی اکوسیستم استارتاپی ایران شدند.
چرا راه اندازی استارت آپ جذاب است؟
در این قسمت میخواهیم به یکی از ابهامات پاسخ دهیم. شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسبوکار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارت آپ برای آن استفاده میکنند؟ باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکتها باعث میشود که این برچسب را بر روی کسبوکار خود بچسبانند.
اگر ما راه اندازی استارت آپ را به عنوان شروع یک کسبوکار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت میگیرد که همه انسانها به دنبال چالشهای جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه میکند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب میکنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر میگیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارت آپ است. بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک میکند و در تصور خود به این نتیجه میرسد که محصول مورد نظر باعث دیده شدن و حتی برند شدن آن میشود، سعی میکند که به شکلهای مختلفی این کار را مطرح کند.
با این تفاسیر، مفاهیمی مانند:
تازه بودن،
دیده شدن،
امتیازات دولتی برای استارت آپ ها،
منحصر به فرد بودن،
جنبههای روانی،
و تمایل به رسیدن به موفقیت از صفر تا صد،
اصلیترین دلایلی هستند که بیشتر افراد به راه اندازی یک کسبوکار جدید و استارت آپ متمایلند.
چگونه یک سرمایه گذار استارت آپی مناسب پیدا کنیم؟
با توجه به تعریفی که برای انواع سرمایه گذار استارت آپی داشتیم، احتمالاً این سؤال برای شما به وجود آمده است که چگونه یک سرمایه گذار مناسب پیدا کنیم؟ آیا میتوانیم به هر کسی با هر حجم سرمایه مالی اعتماد کنیم؟ ممکن است برخی از نهادها مانند بانکها یا حتی پارک علم و فناوری که دولتی هستند از سطح اطمینان بالاتری برخوردار باشد و اعتماد کردن به آنها آسانتر باشد.
راهکارهای زیر در حوزه مفهوم استارت آپ میتواند به شما کمک کند:
-گزینههای سرمایهگذاری خود را بشناسید
وقتی که برنامه اصلی شما راهاندازی یک استارت آپ بر اساس یک ایده خام است، طبیعتا شما نمیتوانید به هر نوع سرمایهگذاری و با هر حجم مالی اعتماد کنید. پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که مشخص کنید سرمایه مالی شما از چه مسیری تأمین شود.
آیا میخواهید از وامهای بانکی استفاده کنید؟
آیا در بین دوستان و آشنایان شما سرمایه کافی برای این پروژه وجود دارد؟
آیا در نهایت ممکن است به تجهیزات آزمایشگاهی نیاز داشته باشید؟
آیا میخواهید کسی در پروژه شما دخالت داشته باشد؟
آیا احساس میکنید که در یک دوره زمانی مشخص میتوانید وام یا بدهی را بازپرداخت کنید؟
آیا سرمایهگذار را در سود و زیان شرکت خود دخالت میدهید؟
اگر شما بتوانید به این سؤالات به طور واضح و دقیق پاسخ دهید، به احتمال زیاد تعداد زیادی از گزینههای شما حذف خواهند شد و تنها به چند مورد محدود خواهید رسید که قضاوت کردن در مورد آنها سادهتر است. البته توجه داشته باشید که در هر مسیری باید راه برگشتی نیز وجود داشته باشد تا امکان استفاده از هر ابزاری را پیدا کنید.
یک لیست از سرمایهگذاران تهیه کنید
فرض میگیریم که مرحله قبل را به طور کامل انجام دادهاید. در اینجا شما احتمالاً به چند گزینه میرسید که هر کدام از این گزینهها ممکن است در یکی از پنج دسته فوق قرار گیرند. یک جدول طراحی کنید و در این جدول 5 گروه سرمایهگذار را مشخص کنید و تعیین کنید که هر کدام از آنها در نهایت چه نقشی در پروژه شما خواهد داشت. اگر بتوانید این مرحله را به درستی و با تصمیم گیری مناسب انجام دهید، یعنی به طور دقیق آنها را دسته بندی کردهاید و میتوانید گام بعدی خود را با اطمینان بیشتری بردارید.
– جلسه مصاحبه بگذارید و با سرمایهگذاران صحبت کنید
یکی از مهمترین ابزارهایی که یک کار آفرین در مسیر راه اندازی استارت آپ باید داشته باشد، توانایی در مذاکره و مصاحبه است. در اینجا، شما باید با تمامی سرمایهگذاران نوشته شده در فهرست خود مذاکره کنید و از آنها وقت برای مصاحبه بگیرید. با توجه به اولویت خود، به نوبت به سراغ این افراد بروید و با آنها در مورد پروژه خود و نتیجه آن صحبت کنید. سعی کنید که هدف اصلی خود را شرح دهید و به طور واضح و شفاف از آنها بخواهید که هدف خود را در مورد این سرمایهگذاری به شما اعلام کنند. حضور در این مصاحبه هنر شما را نشان میدهد و حتی ممکن است ایدهها و طرز فکر برخی از سرمایهگذاران باعث شود که روش اولیه خود را کنار بگذارید و به سراغ یک صفحه جدید بروید.
توافقات خود را قانونی کنید
به قول قدیمیها «حرف باد هواست». این میتواند یکی از بهترین توصیهها و مشاورهها در راه اندازی یک پروژه باشد. شما احتمالاً در طول مسیر خود با افراد زیادی مواجه خواهید شد که همه آنها شما را به سمت جلو سوق میدهند و احتمالاً قولهای متعددی در مورد مساعدت مالی و امکانات دریافت میکنید، «این در ذات مفهوم استارت آپ است».
اما مطمئن باشید که در مراحل سخت و پیچیده کار، بیشتر این افراد حرف خود را پس گرفته و حتی نمیتوانید آنها را پیدا کنید. در مورد سرمایهگذاری برای راهاندازی استارت آپ این موضوع بسیار خطرناکتر است و حتی ممکن است به شکست پروژه شما بیانجامد. پس اگر با یک سرمایهگذار صحبت میکنید و با آنها به توافق میرسید، حتماً تمامی توافقات خود را به صورت مکتوب و در قالب یک قرارداد بیاورید و از آنها بخواهید که به قرارداد خود تا انتهای کار پایبند باشند.
– تولید انبوه را شروع کنید
در این مرحله تجارت شما کم کم مفهوم استارت آپ به خود میگیرد و تقریباً میتوانیم آن را به عنوان یک شرکت نوپا معرفی کنیم. طبیعتاً در مراحل قبل بررسیهایی در مورد نمونههای اولیه و پایه صورت گرفته است و با توجه به بازخوردهای دریافتی، تغییراتی در محصولها یا در خدمات به وجود آمده است. همچنین حضور سرمایهگذار باعث میشود که اعضای تیم با روحیه بهتری وارد فرآیند تولید شوند و باید مقدمات لازم برای تولید انبوه فراهم شود. البته، تولید انبوه باید در چند فاز صورت گیرد تا روند کنترل هزینه و درآمد به شکل مناسبی انجام گیرد.
– تبلیغات و بازاریابی را فراموش نکنید
آخرین مرحلهای که روند رو به رشد استارت آپ را به قله میرساند، مرحله تبلیغات و بازاریابی است. در مراحل قبل:
یک محصول تولید شد،
در معرض دید افراد زیادی قرار گرفت،
نقاط قوت و نقاط ضعف آن دیده شد،
تغییراتی در آن به وجود آمد،
یک سرمایه گذار برای شروع کار پیدا شد،
تولید انبوه آن در چند فاز انجام گرفت،
و اکنون زمان فروش و عرضه آن به مشتریان فرا میرسد.
تبلیغات و بازاریابی یعنی آگاهی مردم و مشتریان نسبت به یک برند. محصول یک استارت آپ تا زمانی که فرایند تبلیغات و بازاریابی بر روی آن انجام نگیرد، نمیتواند در بازار با سایر رقبا بجنگد. از طرفی، مشتریان نیز تمایل چندانی به استفاده از چنین محصولاتی ندارند. پس در این مرحله، یک تیم استارت آپی باید به سراغ یک شخص بازاریاب بروند و از آنها بخواهند که محصول تیم را تبلیغ کنند. راهکارهای مختلفی برای تبلیغات وجود دارد که برخی از آنها به صورت تبلیغات اینترنتی و برخی نیز به صورت تبلیغات محیطی هستند که با توجه به دسترسی گروه، ممکن است یک یا چند مورد از آنها انتخاب شود.
استارت آپ هایی در این دسته قرار میگیرند که علاوه بر اینکه به سوددهی بالا فکر میکنند، رویای جهانی شدن را نیز در سر دارند. آنها مدام در فکر بزرک کردن کسبوکار خود هستند و مدام در جستجوی جذب سرمایه برای بزرگتر شدن هستند. از مهمترین این نوع استارتاپ ها می توان به فیسبوک و اوبر اشاره کرد. این گونه شرکتها یا موفق میشوند و به رویای جهانی شدن خود میرسند و یا به طور کلی شکست میخورند.
استارت آپ های کوچک وابسته به شرکتهای بزرگ
این استارت آپ ها به نمایندگی از شرکتهای بزرگ وظیفه دارند که در جهت بهبود عملکرد آنها عمل کنند. معیارهای مختلفی برای کار این گروه وجود دارد و آنها بیشتر سعی میکنند که کارشان جنبه مطالعاتی داشته باشد و اقدامات اولیه برای شرکتهای بزرگتر را انجام دهند. مثلاً یک شرکت بزرگ تصمیم میگیرد که یک محصول x را در بین محصولات خود قرار دهد. پس این گروه موظف میشوند که وضعیت بازار و مشتریان را نسبت به این محصول یا خدمات بررسی کنند و در صورت موفقیت در این حوزه، شرایط را برای حضور شرکت بزرگتر فراهم کند. دستهای دیگر از اینگونه استارتاپها نیز وجود دارند که به فروش و بازاریابی محصول شرکتهای بزرگ میپردازند.
استارت آپ های فعال در زمینه شبکههای اجتماعی
با رشد رسانههای اجتماعی و دسترسی بیشتر افراد جامعه به این ابزارها، حوزه کارآفرینی در این بخش نیز توانسته است که نقش خود را به خوبی ایفا کند. احتمالاً مطالب زیادی در مورد کسب درآمد از اینترنت با استفاده از ابزارهایی مانند اینستاگرام، تلگرام و فیسبوک را مطالعه کردهاید و میدانید که حتی یک نفر نیز میتواند به صورت انفرادی در این حوزه کسب درآمد کند. اما برخی از افراد ایده پرداز، ترجیح میدهند که به صورت گروهی وارد این حوزه شوند و با طراحی یک نرم افزار یا یک اپلیکیشن، به راحتی شرایط کسب درآمد اینترنتی را فراهم کنند. نمونههای متعددی از این تیمها در سطح ایران و سطح جهان وجود دارد که با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوانید نمونههای موفق آنها را پیدا کنید.
لین استارتاپ چیست؟
لین استارتاپ (lean startup) یا همان استارت آپ های ناب یک مفهوم خاص در راه اندازی کسبوکارهای جدید است که ریسکپذیری آنها را تا حدود زیادی کاهش داده و به نوعی اطمینان از فروش محصول را بالا میبرد. در مفهوم استارت آپ به شکل سنتی، فرایند تولید محصول و عرضه آن به بازار بدون مطالعه مشتریان انجام میگیرد و معمولاً درصد بالایی از استارتاپ ها دچار مشکل و شکست میشود.
مفهوم لین استارتاپ در ابتدا توسط اریک ریس و استیو بلنک مطرح شد که بر اساس متدولوژی توسعه مشتری اجرا و پیاده سازی میشد. در این شیوه، به کارآفرین امکان کار همزمان بر روی تولید محصول یا خدمات و همچنین مطالعه بر روی مشتریان داده میشود. یعنی کارآفرین هم فرصت دارد که محصول خود را تولید کند و هم میتواند وضعیت بازار و مشتری را بررسی کند. بنابراین، لین استارتاپ کمک میکند که شرکتهای نوپا خیلی سریعتر خود را در بازار پیدا کرده و آمار شکست آنها کاهش پیدا کند.
چند نمونه از استارت آپ های موفق جهانی و ایرانی
قبل از اینکه بخواهیم وارد حوزه معرفی استارت آپ های موفق ایرانی شویم، پیشاپیش از کلیه دوستان فعال در این حوزه عذرخواهی میکنیم، چون هدف ما در این مطلب معرفی تنها سه مورد از این استارت آپ هاست و امکان معرفی همه آنها نیست. پس به هیچ وجه قصد ناامیدکردن تیمهای فعال در این حوزه را نداریم و امیدواریم که تمامی استارت آپ های ایرانی در زمینه فعالیت خود موفق باشند. طبق آمارهای بین المللی، سه استارت آپ موفق ایرانی عبارتند از:
دیجی کالا
دیجی کالا یک فروشگاه اینترنتی آنلاین در ایران است که توسط برادران محمدی در ایران راه اندازی شده است. این فروشگاه در زمینههای مختلفی فعالیت دارد و محصولات حوزههای دیجیتال، فناوری، کسبوکار، محصولات خانگی و مواردی دیگر را به فروش میرساند. این شرکت یکی از نمونههای موفق استارت آپ ایرانی است که کار خود را از فروش محصولات کوچک و خردهفروشی آغاز کرده و در حال حاضر یکی از موفقترین کسبوکارهای اینترنتی در ایران است.
آپارات
آپارات یکی از سرویسهای اشتراک گذاری فیلمهای ویدیویی در ایران است که به عنوان اولین سرویس فعال در این حوزه خود را معرفی کرد. آغاز به کار آپارات به سال 1389 برمیگردد و توسط شرکت فناوران ایدهپرداز صبا راهاندازی شده است. درآمد این سرویس از طریق تبلیغات و فروش برخی محصولات خاص انجام میگیرد و در حال حاضر از لحاظ اقتصادی، یکی از بهترین شرکتهای اینترنتی فعال در ایران به شمار میرود.
تخفیفان
تخفیفان یکی از استارتاپهای منحصر به فرد و خاص در ایران است که مکانیزمهای مختلفی برای ارائه تخفیف به مشتریان خود تعریف میکند. این گروه فعالیت خود را در سال 1390 با شعار «ارزانتر لذت ببرید» شروع کرده است و در حال حاضر در زمینههای مختلفی، به معرفی تخفیفهای متعلق گرفته به هر کالا میپردازد. در وب سایت تخفیفان، خدمات مختلف مربوط به حوزه رستوران و کافی شاپ، هنر و تئاتر، تفریحی و ورزشی، آموزش، سلامتی و پزشکی، زیبایی و آرایشی، هتل و سفر و همچنین کالاها و برندها معرفی میشود و تخفیف برخی از آنها تا 90 درصد نیز میرسد.
ایربیانبی (Airbnb)
ایربیانبی یک شرکت آمریکایی فعال در حوزه خدمات مسافرتی است، که محل اقامت و تورهای مسافرتی مختلف را معرفی میکند. این شرکت توسط برایان چسکی مدیریت شده و سرمایه آن در حدود 31 میلیارد دلار برآورد میشود. این شرکت نیز مانند شرکتهای ایرانی از یک کسبوکار کوچک و استارت آپی شروع شده است.
پینترست (Pinterest)
پینترست یکی از سرویسهای بینالمللی اشتراکگذاری تصاویر است که به عنوان یک رقیب اصلی برای تصاویر گوگل معرفی میشود. این شرکت با سرمایه 11 میلیارد دلاری توسط بن سیلبرمن مدیریت میشود و هنوز هم روند رو به پیشرفت خود را ادامه میدهد.
تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک چیست؟
در ابتدا ممکن است خیلی از ما معنی استارتاپ را معادل کسبوکارهای کوچک بدانیم. با اینکه از خیلی جهات، استارت آپ و کسبوکارهای کوچک باهم مشابه هستند، اما تفاوتهایی هم دارند.
از نظر مشابهت، هر دو شرکتهای کوچکی هستند که تقریبا از هیچ (بدون سرمایه زیاد) ساخته شدهاند و هدفشان این است که بخشهای نادیده گرفته شده بازار را پر کنند. هر دو متمرکز بر رشد و سودآوری هستند و برای بقا در بازار میجنگند.
از نظر تفاوت، استارت آپهای ویژگیهای متفاوتی نسبت به کسبوکارهای کوچک معمولی دارند. استارت آپ یک چهره جوان دارد، معمولا یک ایده تازه مطرح میکند و این ایده معمولا از طریق تکنولوژیهای جدید و وابسته به اینترنت اجرا میشود. مزیت رقابتی در استارت آپ بسیار مهم است. چیزی که ممکن است در هر کسبوکار کوچکی وجود نداشته باشد. معمولا استارت آپ توانایی این را دارد که حتی رفتار و فرهنگ مصرفکننده را در یک جامعه تحت تاثیر قرار دهد. بهرحال از هر ۱۰ استارتاپ، معمولا فقط یکی از آنها موفق میشود چرا که محیط استارت آپی بسیار چالشی است.
انواع استارتاپ
استیوبِلَنک، نویسندهی وبگاه Xconomy 5 نوع از استارت آپ های موفق را به این شکل معرفی میکند: (انواع استارت آپ)
استارت آپ سبک زندگی
استارت آپی محسوب می شود که با زندگی روزمره ما عجین شده است. به طور مثال شخصی که ماشین برقی برای تفریح خود در پارک، تهیه کرده است با ارائه آن به دیگران و دریافت مبلغی می تواند ماشین برقی خود را در سطح بالایی نگه دارد و تفریح بیشتری کند.
کسب و کارهای کوچک
در این نوع استارتاپ معمولا یک خانواده مالک آن است و آن را اداره میکند و بیشتر برای تامین مخارج خانواده انجام می دهند.
استارت آپ های گسترشپذیر
این نوع سود و بازدهی بیشتری دارند و عموما به صورت خوشه
های نوآور و خلاق باهم تشکیل گروه میدهند. به طوریکه چند ایده خوب در کنار هم یه ایده ناب تری را تشکیل می دهد.
استارت آپ هایی که طراحی شده اند تا به سرعت فروخته شوند
مثلا در حوزه مسکن، استارت آپی تهیه می شود که می تواند مشکل بنگاه های املاک را به سرعت حل کند. سازنده این استارت آپ هدفش فقط فروش این استارت آپ برای شرکت های بزرگ است.
استارت آپ های اجتماعی
هدف این استارت اپ ها فقط کسب درآمد نیست و نگاهشان بیشتر دنبال تبدیل دنیا به مکانی بهتر برای انسان ها است.
شرکتهای استارت آپ بزرگ
شرکتهای بزرگ به دلیل تغییرات در سلیقهی مشتری، فناوریهای جدید، قانونگذاری، رقبای جدید و … مجبور هستند تا با ایفای برنامه های جدید و استارت آپ ها نوین در میدان رقابت حضور داشته باشند.
استارت آپ های اجتماعی
برعکس استارتاپهای گسترشپذیر، هدف این استارتاپها این است که دنیا را تبدیل به جایی بهتر کنند، نه اینکه سهم بازار را بگیرند یا برای بنیانگذاران آن ثروت بسازند. بعد از بیان انواع استارت آپ برای درک بهتر مفهوم است.ارت آپ، لازم است با استارت آپ weekend آشنا شوید
استارتاپ ویکند
استارتاپ ویکند رویدادی ۵۴ ساعته در آخر هفته میباشد که در آن افراد در گروه های مختلف (توسعه دهندگان، مدیران کسب و کارها و …) ایده هایشان را مطرح میکنند. در واقع استارت آپ ویکند مکانی برای ارائه ایده هاست. داوران و شرکت های سرمایه گذاری با مشاهده ایده های مختلف تصمیم به قبول یا رد ایده ها میگیرند. اولین تاریخچه استارتاپ ویکند startupweekend که به نوعی اولین تاریخچه استارت آپ به شکل امروزی نیز میباشد، به سال ۲۰۰۷ در شهر بولدر ایالت کلرادو در آمریکا برمیگردد. در آن رویداد ۷۰ سرمایه گذار حضور داشتند.
در ادامه این مقاله، مختصری درباره تاریخچه کارآفرینی در ایران و جهان گفته میشود تا در ادامه به سوالاتی مانند چگونه استارتاپ بسازیم پاسخ دهیم.
تعریف مقیاس تولید
مقیاس تولید در واقع نشان دهندهی خروجی یک واحد-معمولا صنعتی- میباشد. واحدهایی که نرخ خروجی بالایی دارند، حجم تولید آنها را با مقیاس تولید بالا میدانند.نحوهی تولید در ۴ دستهی زیر قرار میگیرد که به اختصار شرح داده خواهند شد:
تولید سفارشی: تولید بر اساس سفارش
تولید دسته ای: در تولید دسته ای هر کار از بخش های کاری مختلف می گذرد به طوری که کارهای مختلف دارای مسیرهای تولید مختلف می باشند. مشخصه این تولید ساخت تعداد محدودی از محصول در مدت زمان معین است.
تولید انبوه: تولید در مقیاس بالا در یک خط تولید
تولید پیوسته: مانند تولید مواد شیمیایی و یا تولید سیمان
با شروع قرن ۱۸، کارآفرینان از تولید در مقیاس کوچک در شهرهای کوچک، به سمت تولید انبوه حرکت کردند. در دسترس بودن انرژی و نیروی کار، باعث حرکت به این سمت شد. تقاضای روز افزون محصولات نیازمند سازماندهی مناسب بود و از سویی فضا را برای شروع کسب و کارها فراهم میکرد. آمریکا در این دوره نقش برجسته ای ایفا کرد و کارآفرینان مانند اندرو کارنگی، جورج مورگان، جان دی. راکفلر، فرانک کنان و هنری فورد را به وجود آوردند.
قانون استارتاپ ها باید چگونه باشد؟
به وجود آوردن زیرساختهای اساسی و قانونی یکی از مهمترین بخشهای تاسیس استارت آپ است که اگر نسبت به آن بی توجهی شود میتواند به مسائل عظیمی در آینده منجر شود. در واقع قوانینی که در استارت آپها وجود دارد فقط به تقسیمبندی موقعیتهای شغلی در آن ختم نمیشود. مثلا باید مشخص شود نوع شرکت استارتاپی شما چیست؟ در بخش دولتی فعالیت دارد یا خصوصی؟ مسئولیت محدود است؟ از نوع همکاری است؟
تمام این مشخصات، اختیارات قانونی استارت آپ را هم مشخص میکند. علاوه بر این، باید مشخص شود دقیقا چند نفر برای استارت آپ قرار است کار کنند؟ توزیع قدرت به چه نحوی است؟ اقامت استارت آپ در کدام شهر یا شهرها است؟ محل اقامت حتی بر هزینه هم موثر است و ممکن است موسسین استارت آپ تصمیم بگیرند برای پرداخت مالیات و یا اجاره کمتر، استارت آپ را در مناطق دیگری ثبت کنند.
چگونه استارت اپ بسازیم؟
۱۰ ایده برای شروع استارتاپ
۱۰ نکته دربارهی چک لیستی از ایدههای شروع استارتآپ
۱- ایده های خود را اصلاح کنید
با یک جست و جوی ساده بازار ایده خود را بررسی کنید. آیا این ایده از قبل وجود دارد و یا جدید است؟ اگر از قبل وجود دارد شما نسبت به شرکت های پیشتاز در این زمینه چه مزیتی دارید؟ کیفیت؟ قیمت کمتر؟ این ها همه سوالاتی است که پاسخ آنها با یک جست و جی ساده به دست میآید.
۲- یک طرح کسب و کار بنویسید
هنگامی که قصد اجرایی کردن ایده خود را دارید لازم است به چند سوال پاسخ دهید. هدف از کسب و کار شما چیست؟ محصول خود را به چه کسی میفروشید؟ هزینه های استارتاپ خود را چگونه تامین میکنید؟ تمام این سوالات به وسیلهی یک طرح کسب و کار مناسب پاسخ داده میشوند.
۳- امور مالی خود را ارزیابی کنید
شروع هر کسب و کاری نیاز به هزینه دارد. شما باید مشخص کنید چگونه این هزینه ها را تامین خواهید کرد و مهم تر در هر مرحله از کار چقدر هزینه لازم است صرف کنید؟
از چک لیست برای سوق دادن ایده هایتان به سمت استارتاپ و ایجاد یک کسب و کار استفاده کنید
۴– ساختار قانونی کسب و کار خود را تعیین کنید
قبل از آنکه شرکت خود را ثبت کنید، باید دربارهی نوع آن بحث کنید. ساختار شرکت شما برهمهی فرآیندها و عملیات های بعدی شما تاثیر میگذارد. هرگونه انتخاب اشتباه باعث میشود دچار مشکل شوید.
۵- کسب و کارتان را ثبت قانونی کنید
برای آنکه رسما در دنیای کسب و کار شناخته شوید باید از مراحل قانونی و فیلترهای آن عبور کنید. لازم است این کار دقیق صورت بگیرد و همهی اسنادی که برای قانونی شدن شما لازم است فراهم شود.
۶- یک بیمه نامه بخرید
هرچند که ممکن است عدهی زیادی این کار را هدر دادن پول بدانند، اما صاحب نظران این حوزه همیشه بر ساختن راه های برگشت مجدد تاکید کرده اند. شرکت، کسب و کار و یا استارتاپ شما لازم است در مقابل سرقت، حادثه و یا حتی رکود بیمه شود. برای این کار میتوانید از یک مشاور بیمه کمک بگیرید.
۷- تیم خود را تشکیل دهید
تنها درصورتی که قصد دارید تنها کار کنید نیاز بهاستخدام و یا تشکیل یک تیم ندارید. در غیر این صورت برای برداشتن یک گام مهم رو به جلو لازم است تیم خود را تشکیل دهید. جو زادواچکی، مدیر عامل و موسس MediaMath، میگوید:” کارآفرینان بایدبه عامل”مردم” همانقدر توجه کنند که به محصول یا خدمتشان توجه دارند.”
۸- فروشندگان خود را انتخاب کنید
شما و تیمتان احتمالا قادر نیستید همهی کارها را به تنهایی انجام دهید پس لازم است گروه سومی که فروشنده نامه میشود وارد شود.لازم است محصول شما به نحوی ارائه شود، حال این کار را میتوان با کمک یک شرکت انجام داد و یا با استخدام افرادی دیگر.
۹- خودتان را تبدیل به یک برند کرده و تبلیغ کنید
برند و تبلیغ، دو عامل بسیار مهم و تاثیر گذار در رشد شما هستند که توضیح درباره روش های صحیح برند سازی و تبلیغات خارج از بحث ما در این مقاله است.
۱۰- کسب و کار خود را رشد دهید
عمر هر استارتاپ به طور متوسط ۳ سال در نظر گرفته میشود. درصورتی که این استارتاپ موفق باشد، پس از رشد دیگر یک استارتاپ نخواهد بود بلکه به عنوان یک شرکت و یا برند شناخته میشود.
نمونه های دیگر ایدههای استارتاپی
هرچند که در قبل چند ایده برای شروع استارت آپ آورده شد ولی باز برای تفهیم بیشتر و آشنایی با مراحل کارآفرینی چند ایده گفته میشود.
استارتاپ Freshtohome مربوط به کشور هند و از جمله استارتاپ های سود ده است
1-Freshtohome ، فروش ماهی و گوشت به صورت آنلاین
این استارتاپ مربوط به کشور هند است و از جمله استارتاپ های سود ده است.
۲- بازاری برای فروش صنایع دستی
بازار صنایع دستی با وجود ظرفیت های مختلف، کمتر فرصت رشد داشته و هم اکنون جای مانور زیادی برای افرادی که به دنبال ایده های استارتاپی هستند دارد.
۳- حوزه ادبیات را فراموش نکنید
ادبیات نیز از دیگر حوزه هایی است که علاقه مندان خاص خودش را دارد ولی هنوز استارت آپ بزرگی در آن شکل نگرفته است.
۴- استارت آپ خرید کالاهای مصرفی روزانه، تنها با سه دلار
هر خانه ای در جهان خرید روزانه ای زیادی دارد که در اکثر مواقع مخارج خرید منزل بسیار زیاد است. سایت Brandless که با ایده یک زوج در ماه جولای سال جاری با بودجه ۵۰ میلیون دلاری راه اندازی شدکه تمام کالاهای روزانه مورد نیاز یک خانه را فقط با قیمت ثابت ۳ دلار ارائه می دهد.در این کسب و کار نوپا، مدیران سایت کالاهای خود را بصورت عمده خریداری کرده و بسته بندی میکنند؛هیچ برندی بر روی کالای خریداری شده وجود ندارد و این نکته مثبتی است که مشتری دیگر پول برند را نخواهد داد.
مشاغل استارتاپ
با نگاهی به ایده های استارت آپی که مطرح شد، میتوان به وسعت ایده ها و به دنبال آن وسعت مشاغل استارتاپی پی برد. مشاغل استارتاپ امروزه طیف وسیعی دارند. راننده، پیک موتوری، ارائه دهنده خدمات از راه دور، نظافتچی، واسطه گری و … همگی از مشاغل استارتاپی هستند که امروزه شکل گرفته اند.
آشنایی با مراحل کارآفرینی
فرایند کارآفرینی به صورت مجموعه ای از رویه ها و روش ها بیان میشود، که کارآفرینان برای ایجادیک کسب و کار یا سرمایه گذاری به دنبال آن هستند. تمام مراحل فرایند کارآفرینی دارای معنی و قابلیت خاصی هستند که هر کدام روشی برای سرمایه گذاری ارائه میدهند. در زیر یک نمودار جریان از مراحل کارآفرینی آورده شده است. بسیاری از شرکت های نوپا در مسیر رشد خود با چالش ها و مشکلاتی رو به رو هستن. داشتن فرآیندی منظم مانند آنچه بیان شد میتوان در کاهش مشکلات موثر باشد.
داشتن فرآیندی منظم در کارآفرینی باعث موفقیتتان خواهد شد.
۱- شناسایی فرصت ها
در اولین گام از فرآیند کارآفرینی، کارآفرین باید یک مشکل را شناسایی کند و برای حل آن راه حلی منطقی ارائه کند. هر شرکت نوپا با یک ایده که راه حلی برای حل یک مشکل ارائه میدهد شکل میگیرد.
۲- داشتن یک دید واضح و روشن
داشتن دید بدون اجرا، تنها رویایی با چشمان بسته است. همچنین هنگام کارآفرینی باید توجه داشت که داشتن دیدی وسیع و شناسایی و ارزیابی همهی جوامع، از ضروریات است.
۳- کشاندن دیگران به سمت دید خودتان
پس از برنامه ریزی تاکتیکی و دست یابی به یک دید واضح از فرآیند کارآفرینی،لازم است برای جمع آوری تیم مورد نظرتان تلاش کنید. پیشتر درباره این موضوع صحبت کردیم.
۴- جمع آوری منابع
در این گام لازم است با داشتن یک طرح کسب و کار قوی، مخاطب را با ایده قوی خود آشنا کنید. داشتن یک طرح کسب و کار قوی همچنین از شروط لازم برای جذب شرکت های سرمایه گذاری است.
۵- سرمایه گذاری
پس از یافتن منابع مناسب، اکنون زمان تخصیص و استفادهی صحیح از این منابع است. این کار نیاز به مهارت خاص خودش را دارد.
۶- سازگاری با گذشت زمان
در این مرحله که آخرین گام از فرآیند توسعه کسب و کار به شمار میرود، لازم است با نظارت و بررسی دقیق، کار خود را بسنجید و با گذشت زمان، خود را بیشتر و بیشتر با شرایط موجود سازگار کنید. انعطاف پذیر بودن کسب و کار از فاکتورهای اساسی در این گام است.
کسب و کارهای کوچک، شتاب دهنده کسب و کار و بنگاه های اقتصادی
هر کسب و کار کوچک، به عنوان یک بنگاه اقتصادی میتواند سودآور باشد
هر بنگاه اقتصادی را میتوان مجموعه ای از منابع دانست که با هدف کسب سود، کالا یا خدمتی را ارائه میدهند.بنگاه با هدف عمر طولانی و فعالیت مستمر کسب و کار تشکیل و تأسیس میشود. هر کسب و کار کوچک، به عنوانیک بنگاه اقتصادی میتواند سودآور باشد. پیشتر درباره ایده های استارتاپ صحبت کردیم. هرکدام ازین ایده ها میتواند در ابعاد کوچک، به نوبهی خود تشکیل یک بنگاه اقتصادی کوچک دهد. برای مثال در حوزهی هنر، میتوان با ساخت یک صفحه در اینستاگرام و قرار دادن آثار هنری و یا وسایل دست ساز تشکیل یک کسب و کار کوچک داد.
مزیتهای کسب و کارهای کوچک عبارتند از:
زمان پاسخ سریعتر به نیازهای مشتری.
می توانید بلافاصله به سوالات مشتریان پاسخ دهید.
میتوانید به مشتریان خدمات شخصی مستمر ارائه کنید.
هزینه های سربار پایین تر
انعطاف پذیری بیشتر
مشکلات استارتاپ ها چه میتواند باشد؟
در مسیر کارآفرینی چالش های استارت آپ ها میتواند گاهی نا امید کننده باشد. واقعیت این است که بسیاری از افراد بدون آگاهی کافی وارد این مسیر میشوند بدون آنکه بدانند که قطعا راهی سخت و دشوار در انتظارشان است و علاوه بر مشکلات پیشبینی شده، ممکن است با چالشهای ناگهانی دیگری هم روبرو شوند.
اما چند چالش عمومی وجود دارد که در اکثر استارت آپها رایج است و اگر آنها را پیش بینی نکنید در مشکلات بزرگی اسیر خواهید شد. این چالشها شامل موارد زیر هستند:
چالشهای مدیریت محصول
زمانی که به عنوان یک استارت آپ، محصولی را طراحی میکنید و به فروش میرسانید، بسیار مهم است که به طور مرتب به صدای مشتری گوش کنید و بر اساس نظرات و پیشنهادات او محصولتان را ارتقا بدهید.
در مدیریت پروژه، اصطلاحی با نام اسکوپ کریپ (Scope creep) وجود دارد که هر کارآفرینی باید آن را بلد باشد. اسکوپ کریپ در واقع به معنای ارتقای محصول به صورت مداوم اما آهسته است. مثلا فرض کنید میخواهید با رژیم وزنتان را کاهش بدهید. طبیعتا اگر به صورت پیوسته روزی یک کیلو کم کنید قطعا بعد از چند ماه جانتان را از دست میدهید. به همین دلیل طبیعت بدن شما به میزان خاصی از وزنتان کم میکند ولی به صورت بلندمدت.
طبیعت بهبود محصول یا همان اسکوپ کریپ هم به همین شکل است. ارتقای محصول بی وقفه و کوتاه مدت اتفاق نمیافتد، به طوری که در یک نقطه تمام شود. بلکه به صورت آهسته اما مداوم اتفاق میافتد و حتی در این مسیر باید برای تثبیت و جا انداختن آن تلاش کرد.
چالشهای جذب و تامین سرمایه (محاسبات مالی استارت آپ)
یکی از اصلیترین و عمومیترین چالش های استارتاپ ها عدم توانایی در جذب سرمایهگذار و تامین منابع مالی است. در واقع بعضی استارت آپها هم با اینکه منابع مالی خوبی را جذب میکنند، یا در موارد غیر ضروری و اشتباه آن را صرف میکنند و یا در کل مدیریت اشتباهی برای منابع مالی دارند.
بهرحال با اینکه هر استارتاپی شرایط خاص خودش را دارد. محاسبه منظم معیارهای زیر میتواند در مدیریت سرمایه استارت آپ به آنها کمک کند.
درآمد عملیاتی
این معیار میتواند سودآوری استارتاپ شما را محاسبه کند. سودآوری یکی از مهمترین فاکتورهایی است که موفقیت کلی استارت آپ شما را میسنجد و میتواند نشانه خوبی حتی برای جذب سرمایه بیشتر باشد.
نرخ هزینه
این معیار به شما نشان میدهد که سرعت مصرف سرمایه (نرخ هزینه) شما قبل از رسیدن به سود چه مقدار است. میزان رشد، برنامه ریزی و موفقیت آینده شما در گرو این معیار است.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
این نسبت نشان میدهد دقیقا چقدر سرمایه توانستهاید جذب کنید. در واقع این عدد، به سرمایهگذارانی که میخواهند به شما منابع مالی بدهند نشان میدهد که کسبوکار شما چقدر در حالت ثبات و یا چقدر در حالت ریسک قرار دارد.
سرمایه در گردش
سرمایه در گردش که از کسر بدهیهای شما از داراییهایتان به دست میآید نشان میدهد شما چقدر وجه نقد برای اجرای عملیات در کسبوکارتان را دارید. این معیار در واقع سلامت مالی استارتاپ شما را نشان میدهد.
جریان نقدینگی
نشان میدهد چه میزان وجه به صورت نقد وارد کسبوکار میشود و از آن خارج میشود. در واقع این معیار به طور دقیق نشان میدهد که منابع مالی از کجاها تامین میشوند و در چه راهی هزینه میشوند. از تمامی این معیارها استفاده کنید و سلامت مالی استارت آپتان را بسنجید. مهمترین بخش یک استارتاپ همین است.