شنبه, ۳ آذر ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-11-23
کد خبر: 86959 |
تاریخ انتشار : 22 نوامبر 2023 - 13:23 |
ارسال به دوستان
پ

ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر دوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.

اقتصادسنج | ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات یک روز از سفر دوم شاه به فرنگستان را می‌خوانید.

دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1257 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.

این خاطره مربوط به روز شنبه چهارم خرداد سال 1257 است؛ در این روز ناصرالدین‌شاه در کشور روسیه و شهر سن‌پطرزبورگ حضور داشته و در بین بازدیدهای روزانه‌اش به تماشای یک سیرک نیز رفته است.

حاضر شدیم برای رفتن به میدان مشق . . . در کوچه‌ها جمعیت زیادی بود تا رسیدیم به میدان . . . زن‌های ولیعهد و پسرهای امپراطور و شاهزاده خانمها نشسته بودند . . . قمزوف که بسیار بد فارسی حرف می‌زند و دهنش بوی متعفن می‌دهد حاضر بود . . . قشون مشق حرکت کرده از جلو چادر گذشتند . . . روی هم رفته قشونی بود بسیار منظم و خوب . . . خلاصه بعد از اتمام برخاسته سوار کالسکه شده رفتم خانه . . .

باز سوار کالسکه شده به سیرک رفتم . . . عجب سیرکی ساخته‌اند، تازه امسال ساخته شده است، چند نفر ایتالیایی و انگلیسی و غیره شریک شده ساخته‌اند، مثل سیرک پاریس بلکه بهتر . . . بازی‌های عجیب از حرکات اسب‌ها و الواط که معلق می‌زدند و پشتک‌های غریب که عقل حیران می‌ماند. اسب‌ها را طوری رام و مطیع کرده‌اند که در حقیقت زبان می‌فهمیدند، انواع و اقسام می‌دوند، می‌ایستند، دست بالا می‌کنند، زانو زمین زده سلام می‌کنند . . .

یک دختر ینگه‌دنیایی [آمریکایی] بسیار بسیار بسیار خوشگلی که جزو سیرک است روی سیم تلگراف که مثل بندبازی ساخته بودند راه می‌رفت، بی امداد لنگر و غیره، خیلی عجیب بود و خیلی خوشگل و خوش‌اندام. همه‌چیزتمام بود. امپراطور و سایرین آب دهنشان رفته بود. بعد آمد پایین گلوله بازی می‌کرد، یعنی چهار پنج گلوله به قدر نارنج را روی دست هوا می‌انداخت می‌گرفت و سه بطری شیشه را هوا می‌انداخت می‌گرفت. بعد بازی‌های دیگر درآوردند. خیلی کامل. بعد از اتمام رفتیم منزل خوابیدیم.

لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط اقتصادسنج در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید