اگر شما بدانید خانهای که در آن زندگی میکنید، در آستانهی ریزش است، چه میکنید؟
اقتصادسنج| چرا ملت ها دلسرد میشوند و از پویایی و نشاط بازمیایستند؟ اگر شما بدانید خانهای که در آن زندگی میکنید، در آستانهی ریزش است، چه میکنید؟
به گمان، دست عزیزانتان را میگیرید و میگریزید و اهمیت نمیدهید چیزهایی که سالها مراقبشان بودید را رها کردید یا در خانه را برای دزد باز گذاشتید. اینطور نیست؟ وقتی در حال ریزش است دیگر چه اهمیتی دارد؟!
اکنون خبرهای زیر را با دقت بخوانید. همگی واقعی و بخش کوچکی از خبرهای ده روز آخر فروردین ۱۴۰۰ هستند که از شبکههای تلویزیونی درونمرزی و برونمرزی خوانده شدهاند:
– از فرصت طلایی عید نوروز برای خاموش کردن شعلههای کرونا استفاده نشد.
– آیا در جلسهی امشب شاهد یکی از بزرگترین خیانتها خواهیم بود؟
– خیز دوبارهی مسکن به سوی گرانی بیشتر
– فاجعهی وحشتناک و سراسری کرونا در ایران؛ تکمیل ظرفیت بیمارستانها برای پذیرش بیماران کرونایی (دهها بار در روز، به مدت بیش از یک سال، از شبکههای گوناگون)
– کشور در وضعیت فوق بحرانی قرار گرفته است.
– امنیت غذایی ایران در خطر است.
– خانوادهها نگران جان فرزندانشان هستند!
– رسوایی پشت رسوایی برای رژیم ایران
– سونامی سرطان در راه است.
– با این روند کند، چه مدت طول خواهد کشید تا همهی مردم ایران واکسینه شوند؟
– چهار چالش بزرگ تیم استقلال در شب انتقام؛ آیا به قاتل کنیایی امشب دستبند میزنند؟ (اینهمه واژهی منفی برای یک خبر ورزشی!)
– متاسفانه اکنون با کرونای هیبریدی هندی-آفریقایی در کشور مواجهیم.
– خبر خوب! بخش ویژهی درمان کودکان سرطانی در بیمارستان … شهرستان … گشایش یافت.
– اقدام به خودکشی دختر جوان در … که دخالت غیرحرفهای شهروندان، سبب سقوط دختر از پل شد.
– شب گذشته هواپیماهای اسراییلی انبار مخفی موشکی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان در سوریه را بمباران و منهدم کردند. (خبر دروغ و تاکید غیرعادی بر منهدم کردن)
پیامد آوار این همه خبر و واژگان سیاه بر سر شهروند ایرانی چیست؟
آیا شنونده و ملت را جز اینکه دلسرد کند و به این سو راهنمایی میکند که “خودت را نجات بده! حساب خود را جدا کن! اینجا جای زندگی نیست! اگر برای خود و فرزندانت زندگی روشن میخواهی، تلاش کن خودت را قاطی ملت دیگری کنی!”
این همان چیزی است که به آن میگویند demoralization یا رساندن یک ملت، به نقطهی دست شستن از داشتههای خود، هویت خود، میهن و خاک خود و ارزشهای فرهنگی و بومی خود.
پیامد آن هم این است که شهروند ایرانی، برای اثبات اینکه “من عضو این ملتِ تباه نیستم، جای شایستهی من، وسط این همه سیاهی نیست” دست به خودویرانگری و همکاری با دشمنان وطنش برای نابودی آن میزند.
با آگاهی از پروژهای که رسانهها (دیداری و مجازی) پیش میبرند، آن را نقش بر آب کنیم.
روشنیها و زیباییها را ببینیم. روزهای شکوفایی و شکوه ایرانمان در پیش است اگر آگاهانه برای آن تلاش کنیم.
بابک مهرآیین